چاپ دوم کتاب «افسانههای بیزمان» نوشتهی ادیت هامیلتون با ترجمهی پریرخ صنیعی، توسط انتشارات روشنگران و مطالعات زنان منتشر شد. در ادامه، یادداشت پریرخ صنیعی را میخوانید.
همانطورکه در مقدمهی مترجم آمده، کتاب «افسانههای بیزمان» یکی از کتابهای درسی ما در دانشکدهی دماوند بود. از آنجا با اسطوره، بیشتر آشنا شدم. با بحثهایی که در کلاس بین استاد و دانشجویان رد و بدل میشد، به این مطلب بیشتر علاقمند شدم و کمکم با ترجمهی بعضی از داستانهای این کتاب، بعنوان تکلیف درسی، علاقهام به موضوع بیشتر شد.
در آن زمان با دوستان و برخی استادان، دورههای ادبی داشتیم. در این جلسات ترجمههایم را میخواندم و مورد تشویق قرار میگرفتم. به تدریج به فکر افتادم و تصمیم گرفتم همهی کتاب «افسانههای بیزمان» را ترجمه کنم. در آن میان نکات مهمی از این کتاب توجهم را جلب کرد. اینکه چگونه انسانها وقتی دلیل رخدادی طبیعی را نمیدانستند، از خود افسانه میساختند و به آن بال و پر میدادند و لذت میبردند. این لذت به من نیز در حین ترجمه منتقل شد. پی بردم که چگونه مردم آن زمان به راحتی پری دریایی را در امواج دریا میدیدند و همراه با مرغان آسمان لابهلای ابرها بالا و پایین میپریدند.
به هر حال، پی بردم اکنون نیز با وجود پیشرفتهای شگفت در علم و دانش و روشن شدن خیلی از نادانستهها، رویا و خیالپردازی جایی خاص در زندگی انسانها دارد. شاید هم تسکینی برای دلهای دور از طبیعتماندهی ما هستند و به ما امید آیندهی بهتر را میدهند.
بعد از چاپ اولِ کتاب «افسانههای بیزمان» به فارسی، ترجمه مورد توجه و لطف برخی خوانندگان قرار گرفت و با پیام و تلفن مورد تشویق ایشان قرار گرفتم و در عین شرمساری، بسیار شاد شدم.
اکنون که کتاب به چاپ دوم رسیده، مسلما مایهی مسرت و افتخار مترجم است. جا دارد از انتشارات روشنگران و مطالعات زنان که این فرصت را به بنده دادند، بسیار ممنون و سپاسگزار باشم.