یادداشت بهمن یغمایی در سوگ محمدعلی اسلامی ندوشن
«ای کاش که جای آرمیدن بودی»
بیتی از خیام و مقالهای شگفتانگیز با این تیتر از زندهیاد محمدعلی اسلامی ندوشن که در شماره آبان ۱۳۳۹ در مجله یغما چاپ و مانند بمبی محافل سیاسی ادبی را تکان داد. مقالهای انتقادی که انگار گویای قرون و اعصاری از جامعهی ماست. جامعهای را که به تصویر میآورد بر وارونگی استوار است. در چنین جامعهای باید وارونه زیست تا همان زندگی کردن عادی میسر گردد، وارونگی به معنای آنکه همهی معیارهای اخلاقی دگرگون میشود. او در وصف چنین جامعهای که بر وارونگی استوار است مینویسد نه آسایش مادی هست و نه گشایش معنوی. هیچچیز نیست، شبی به روز پیوسته میشود که نام آن را نهادهاند زندگی.
اسلامی ندوشن که همواره تا آخرین لحظات عمرش دغدغه ایران را داشت مجموعهی مقالات خود را در جزوهای بنام «ایران را از یاد نبریم» منتشر کرد و تا واپسین روز عمرش به آن اعتقاد داشت و با آن زندگی کرد. او در آخرین مصاحبهاش چند روز قبل از خاموشی در ۹۷ سالگی و در حالی که صدایش دیگر به زحمت شنیده میشد فقط یک جمله را توانست بگوید «ایران تنها نمیماند» و سپس به دیار خاموشان شتافت. جملهای که شاید نشات گرفته از همان مقاله معروفش باشد.
«تنها مایه تسلی آنست که بشر به هر درجه از ذلت فرو افتد نیروی امیدواربودن را به یکباره از دست نمیدهد.»