رمان «داستان پسرم» نوشتهی «نادین گوردیمر» با ترجمهی «شیریندخت دقیقیان» فقط یکبار توسط انتشارات روشنگران و مطالعات زنان در سال 1373 منتشر شد و دیگر هیچوقت اجازهی انتشار نگرفت. شهلا لاهیجی میگوید: «24 سال پیش یکبار این رمان را چاپ کردیم و بعد از آن دیگر اجازهی انتشار نگرفت تا اینکه امسال با کمی کنار آمدنِ ما با ارشاد و کمی کنار آمدنِ ارشاد با ما، توانستیم دوباره آن را چاپ کنیم.»
رمان «داستان پسرم» هرچند در آفریقای جنوبی و در اوج مبارزه مردم علیه تبعیض نژادی روایت میشود بیش از آنکه به مقوله آپارتاید بپردازد روایت نوعی (بیخبری) و (خودشیفتگی) است.
پسر نوجوان و نوبالغ یکی از مهمترین رهبران مبارزات مردمی ناخواسته در جریان خیانت پدرش به همسر و خانوادهاش قرار میگیرد و ناخواسته در پردهپوشی و پنهانکاری پدر همراه و همگام میشود، اما اینها هیچکدام اوج ماجرا نیست.
آنچه این رمان را از منظر منتقدان و ادبیاتشناسان بهترین در سال 1991 به جهان شناساند و برای نادین گوردیمر نوبل ادبیات را به ارمغان آورد روایت این (بیخبری) است.
بهانه مرد برای خیانت به همسر، همسو و همراه بودن معشوقه در فعالیتهای سیاسی و هماندیشهگی است.
پرسش خواننده در پایان از خود این است که آیا مرد به عنوان پدر خانواده و یک شوهر در پی شناخت همسرش نیز بوده؟!!
سوال این است که چرا و چگونه (عادت) ما را از (شناخت) بازمیدارد و چرا نسبت به شناخت آنچه نزدیک و در دسترسمان است تلاش نمیکنیم.
فراموش نکنیم آنان که هنگام راه رفتن سر بر آسمان دارند چه بسا گودال را در چند قدمی نمیبینند.
مترجمِ این رمان میگوید: «انسان موضوع اصلی آثار گوردیمر و به ویژه رمان «داستان پسرم» است. گوردیمر همانقدر که به حیات اجتماعی انسان آفریقای جنوبی، چه سفید و چه سیاه، میپردازد، به درون انسان، عواطف و انگیزههایش نیز نگاه دقیقی دارد و همهی این ابعاد را تحتتاثیر آشوبی بررسی میکند که بر ساختارهای ناعادلانهی دنیای معاصر و از خودبیگانگی حاصل از آنها حکمفرماست.»
شیریندخت دقیقیان میگوید: «اگر برخی از منتقدان دربارهی رمان برادران کارامازوف معتقدند که داستایوسکی، آشوب زمانهی خود را در ساختار این اثر به نمایش گذاشته است، شاید در مورد گوردیمر بتوان گفت که زاویههای دید او در «داستان پسرم» و شیوهی روایت در پناه این دو زاویه دید، به تنهایی میتواند نمایی از معضلات انسان آفریقای جنوبی و نیز از خودبیگانگی بشر در دنیای امروز ارائه کند؛ و البته در ظاهر دو زاویهی دید وجود دارد. اما زاویهی دید سومی در کار است که نام ناسازهوار رمان، ما را نسبت به وجود آن هشیار میکند. شاید زاویهی دید سوم خودِ گوردیمر باشد که پنهان و به قول گوستاو فلوبر مانند خدا در آفرینش نادیدنی ولی حاضر در تمامی اثر است. «داستان پسرم»، داستان پسر کیست؟ مگر راوی پسر جوان یک خانوادهی انقلابی نیست؟ پارادوکس همینجاست: نویسندهای هست، و مادری که هنگام سخن گفتن دربارهی وطنش با آن یکی میشود.»
لینک خرید کتاب با 20 درصد تخفیف:
درح خبر : 1397-12-20 09:17
بازدید : 4909