سایت روشنگران: شانزدهم اسفندماه 1395 از کتاب «مکبث» نوشتهی ویلیام شکسپیر با ترجمهی حمید الیاسی رونمایی شد.
در ادامه متنِ یادداشت مترجمِ کتاب را میخوانید...
در میان آثار ماندگار ادبیات کلاسیک جهان، نمایشنامههای شکسپیر از جمله تراژدی مکبث به خاطر ابهت مضمون و جاذبه کلام موقعیتی ممتاز دارد. مکبث، ماجرای تسلیم فرد در برابر وسوسه قدرت و هدیه شومی است که برای خود و قربانیان خود به ارمغان میآورد. علاوه بر ماجرایی پُرکشش، نحوه بازگویی ماجرا، شیوه پرورش شخصیتها و زبان نمایشنامه از مکبث اثری پدید آورده که با گذشت بیش از چهارصد سال همچنان طراوت و تازگی خود را نه فقط برای اجرا بر صحنه، بلکه بیش از آن، به عنوان اثری خواندنی حفظ کرده است.
با وجود فضایی گاه تخیلی، شخصیتهای تراژدی مکبث موجوداتی تکبُعدی و غیرواقعی نیستند بلکه انسانهایی ملموس و آشنا، و مانند همه ما، دارای خصوصیات روانی و انگیزههایی متفاوت، متنوع و متغیر هستند که فقط در نتیجه حادثهای کوچک، پیروی از هوسی نابهنجار و اتخاذ تصمیمی نابجا، به موجوداتی ناآشنا، ترسناک و مرگآفرین تبدیل شدهاند.
شکسپیر در نمایشنامهای که قاعدتا با هدف سرگرم کردن مخاطبانش نوشته، به شیواترین و موجزترین شکل ممکن، معیارهای اخلاقی ماندگار بشری، مانند وفاداری، پایبندی به میثاق و احترام به حقوق دیگران و ارزشهایی جهانی چون عدالت، آزادی و دفاع از حق را یادآور میشود و بدینگونه، نمونهای از هنر متعالی را پدید میآورد که شاید تنها با معدودی از آثار ماندگار جهان ادب چون شاهنامه فردوسی و حماسههای هومر و چند نمایشنامه دیگر او قابل مقایسه باشد.
همانند سایر آثار بزرگ کلاسیک، مکبث تاثیرگذاری خود را فقط مدیون محتوایی پرجاذبه و پردازش ماهرانه مضمون نیست بلکه ساختار سترگ کلام نقشی به همان اندازه مهم برعهده دارد. در چنین آثاری، بین محتوا و قالب رابطهای زنده و زندگیبخش وجود دارد که آن زیبایی بدیع و بیاننشدنی هنر جاودانه را پدید میآورد.
نمایشنامههای شکسپیر همه در قالبی مرکب از نثر و نظم نوشته شده و موضوع نمایشنامه، سیر ماجرا، خصوصیت صحنهها و ویژگی شخصیتها تعیین کننده استفاده از نظم یا نثر در هر بخش از یک نمایشنامه و نسبت نظم و نثر در آن است. به عنوان مثال، در کمدی شب دوازدهم که پیشتر به همین قلم ترجمه و توسط همین انتشاراتی منتشر شده، بیش از نیمی از نمایشنامه به نثر است در حالیکه در تراژدی مکبث، میزان نثر شاید از حدود پنج درصد کل نمایشنامه فراتر نرود.
نثر شکسپیر، معمولا شامل زبانی فاخر و گاه آهنگین است هرچند بنا بر موقعیت، نمایشنامهنویس از کاربرد واژهها و اصطلاحات روزمره و حتی جملاتی ناپالوده نیز دوری نجسته است. نثر شکسپیری و کاربرد آن موضوع مباحث گسترده ادیبان و کارشناسان آثار او بوده اما تا آنجا که به ترجمه حاضر مربوط میشود، تلاش شده تا خصوصیات اثر اصلی در ترجمه به نثر لحاظ گردد.
اما بخشهای منظوم نمایشنامههای شکسپیری عمدتا در قالب مشخصی نوشته شده که میتوان آن را «نظم سپید» نامید. انتخاب اصطلاح «نظم سپید» به جای «شعر سپید» در اینجا بیدلیل نبوده است. نظم شکسپیری با آنچه که در شعر نوین فارسی «شعر سپید» خوانده شده یکسان نیست بلکه نوعی قالب عروضی در شعر انگلیسی است که وزن ثابت دارد اما به قافیهبندی ثابت مقید نیست. شکسپیر و اکثر نمایشنامهنویسان معاصر، و البته برخی از نویسندگان عصر ما برای افزودن بر اعتبار نوشتههای خود، بخشهای منظوم آثارشان را به نظم سپید نوشتهاند.
آنچه که باید تاکید کرد اینکه در نمایشنامههای شکسپیر، زبان منظوم به معنی زبانی شاعرانه و تصنعی، ولو زیبا نیست، بلکه شیوه طبیعی گفتگوی شخصیتهای نمایشی است که برای ادای انواع مطالب و مضامین، چه لطیف و تخیلبرانگیز، چه هیجانآور و تکاندهنده، چه ترسناک و منزجرکننده و چه متعارف و روزمره به کار میگیرند. واقعیت این است که برخلاف آنچه که شاید گاه تصور شود، زبان شکسپیر، لزوما زبانی یکدست و همیشه زیبا، شاعرانه و لطیف نیست بلکه همانطورکه نمایشنامههای او به زندگی عادی انسانها و گوناگونی روابط و خصوصیات آنها میپردازد، زبان او، چه نظم و چه نثر، زبانی متنوع و چندوجهی، گاه زیبا و تاثیرگذار و زمانی بسیار معمولی است. نبوغ شکسپیر در آن است که در قالبی کمابیش ثابت و تنها از طریق بازگویی محاورههای نمایشی، توانسته خصوصیات شخصیتها و شرایط وقوع ماجراها را به گونهای بازگو کند که خواننده بتواند تصویری قانعکننده و زنده را در ذهن بسازد و نمایشنامه را بر صحنه خیال خود به اجرا درآورد.
از مکبث بازنویسیها، برگردانها و ترجمههایی چند به فارسی صورت گرفته است. نمونههای قدیمیتر شامل بازگویی ماجرای نمایشنامه به زبانی همهفهم بوده و ترجمههای ابتدایی به شکل نمایشنامه نیز گاه از روی برگردانهای اثر به زبانهای دیگر، به خصوص فرانسه انجام گرفته است. بعدها، برخی مترجمان با عنایت به ترکیب نظم و نثر در اثر اصلی، گاه ساختاری آهنگین و کلام شاعرانه را در ترجمه به کار برده و حتی در مواردی، این مهم را به شاعران شناخته شده زمان خود واگذار کردهاند. بعضی از مترجمان بر وفاداری به متن و برخی دیگر بر زیبایی کلام تاکید بیشتر نهادهاند و در چند مورد، ترجمههایی پدید آوردهاند که به لحاظ روانی و زیبایی کلام در حد خود آثاری ارزشمند در ادب فارسی به شمار میرود. بنابراین سوال این است که آیا ترجمه دیگری از مکبث ضرورت داشته است؟
به عنوان شاهکاری در ادبیات کلاسیک جهان، طبیعی است که بهترین شیوه برای شناخت نمایشنامههای شکسپیر، خواندن آنها به زبان اصلی است. مشکل، اما، در این است که برای این منظور، آشنایی کافی با زبان انگلیسی و دانستن زبان انگلیسی عصر شکسپیر با دستور زبان و واژهها و اصطلاحات خاص آن و وقوف بر تلفظ صحیح کلمات و شیوه درست شعرخوانی زبان شکسپیری برای تشخیص آهنگ و وزن کلام او لازم است. و البته نمیتوان از همگان انتظار داشت که فرصت مناسب را به فراگیری اینهمه اختصاص داده باشند. گزینه دیگر، برقراری ارتباط با کلیت اثر اصلی از طریق ترجمه است. ترجمه حاضر وظیفه خود دانسته است که اثر اصلی را نهتنها از لحاظ محتوا، بلکه از نظر ساختار، قالب و ترکیب کلام نیز حتیالامکان به خواننده فارسی زبان منتقل کند.
برای این منظور، شیوه ترجمه نثر به نثر و نظم به نظم به کار گرفته شده با تاکید بر اینکه خصوصیات گفتگوها، چه زیبا و شاعرانه، چه متعارف و روزمره، به همان شکل اصلی در قالب نثر یا نظم عروضی فارسی ریخته شود. در ترجمه بخشهای منظوم، از ترکیبی از قواعد عروضی شعر کلاسیک فارسی و گرتهبرداری از برخی خصوصیات نظم سپید انگیسی، قالبی ابداع شده به کار رفته که بتواند شکل و محتوای اثر اصلی را در حد امکان به همان شکل در برابر چشم و در ذهن خواننده فارسی زبان بازآفرینی کند.
داوری در مورد موفقیت مترجم در تلاش برای برگردان دقیقتر این نمایشنامه بر عهده خواننده است. تنها میتوان گفت که درجه موفقیت در این مهم بستگی به آن دارد که هنگام خواندن متن ترجمه، نقش مترجم تا چه اندازه تحت تاثیر محتوا کمرنگ و حضور او تا چه اندازه محو میشود.
لینک خرید کتاب با 20 درصد تخفیف از سایت روشنگران:
نویسنده : حمید الیاسی
درح خبر : 1395-12-28 00:42
بازدید : 7535