
سایت روشنگران: شانزدهم اسفندماه 1395 از کتاب «تحلیلی بر بازتاب اسطوره در سینمای بهرام بیضایی» نوشتهی مریم افشار رونمایی شد.
در ادامه متنِ یادداشت نویسنده را میخوانید...
به نام یزدان پاک
مطالعهی ادبیات سفری به ژرفنای فرهنگ، تاریخ، سیاست و اجتماع است. روایتها از دیرباز تاکنون به گونههای متفاوتی چون شعر، داستان، اسطوره، افسانه، حماسه، آیین و نمایش به نیکی پیشینهی هر ملتی را نشان میدهند.
انسان معاصر برای گریز از بیگانگیاش در عصر ماشینی به آثار روزگار دیرین و کهن پناه میجوید.
اساطیر نیز در دورههای زمانی مختلف در ادبیات، سینما، هنرهای تصویری و تجسمی بازیاب یافتهاند. زیراکه اسطوره حاصل اندیشهی بشری و کوششهای خودجوش انسانهایی است که در گذر زمان هالهای رازآمیز او خواب و خیال و آرزوهای دور و دراز بر روی آن جای گرفته است.
اسطوره با ساختار جمعیاش به انسانها کمک میکند موجودیت و ساختار اجتماعی خود را تعیین کنند. به همین دلیل است که هیچ زمانی را نمیتوان یافت که انسان با اسطوره انس نداشته باشد. زیراکه به تعبیر یونگ «روانِ انسان اسطورهساز است.»
نگاه ویژه به اسطوره در آثار نویسندگان و هنرمندان صرفا به دلیل بازروایی اساطیر در عصر جدید نیست؛ بلکه آنان به دنبال پاسخی برای چراییهای انسان معاصر از هستیاش میکوشند.
به باور جوزف کمپبل؛ اسطورهشناس بزرگ و منتقد دگراندیش «هنرمند کسی است که اسطوره را به دوره و زمانهی خود انتقال دهد.»
بهرام بیضایی از سینماگران مشهور ایرانی است که به اساطیر توجه ویژه داشته، او با بکارگیری اساطیر و آیین نهتنها بر زیبایی آثارش میافزاید، بلکه برآنست که تا با مفهوم و معنای نهفتهی آنها، ناخودآگاه ذهن انسان امروز را بیدار کند.
سینمای او به نیکی پیوند اسطوره، سینما و ادبیات را نشان میدهد. بهرام بیضایی به خوبی تاریخ و واقعیت را با آنچه در ناخودآگاه ذهن اسطورهاندیشش حک شده، درمیآمیزد و با دگردیسی اسطوره، اسطورهشکنی، بازآفرینی اسطوره، ساختار روایی سینمایش را با توجه به تحولات جامعه سامان میدهد.
در سینمای او از قهرمان همیشگی تاریخ؛ شاهان، جنگآوران، قهرمانانِ مرد، تقدسزدایی میشود. او با دگرگونی اسطوره میکوشد تا جایگاه زن را در سینما و به تبع آن در جامعهی امروزیاش متحول کند. او زن را قهرمان میکند و تصور جامعه را نسبت به جنسیت زن و دیدگاه مردسالارانهی آن تغییر میدهد.
این پژوهش حاصل دو سال پژوهش در سینمای اوست. در سینمایی که «غریبه و مه»، «مرگ یزدگرد»، «چریکهی تارا»، «مسافران»، «شاید وقتی دیگر» را به نمایش گذاشت و من بارها بخاطر بودنش در فرهنگ و هنر ایران خدا را سپاس میگویم.
کاش امروز به جای من بهرام بیضایی سخن میگفت. او که بارقههای ذهن مرا متوجه اسطوره و آیین سینمایش کرد. و چقدر جایش خالیست...
سپاس فراوان از سرکار خانم لاهیجی بخاطر تلاشهایش برای به انتشار رسیدن این کتاب.
باشد که این پژوهش کوچک دری بگشاید...
نویسنده : مریم افشار
درح خبر : 1395-12-29 10:12
بازدید : 6448