صدرالدین طاهری؛ نویسنده و استاد دانشگاه هنر اصفهان
برای زنی که از پا نیافتاد...
شهلا لاهیجی از انگشتشمار بازماندگان نسلی مبارز و سربلند از بانوان ایرانزمین بود. نسلی که در دهههای نخست سده چهاردهم خورشیدی بالید و جوانیاش را به پیکار در راه آزادی زنان از بند تعصبات کهنه گذراند. حاصل تلاش دلیرانه آنها سرانجام دستیابی به حق رأی، رواج آموزش مدرن دختران، منع کودکهمسری، و اصلاح قانون حمایت از خانواده بود. اگر آرزوی مادرانشان رفتن به مدرسه بود، آنها قلم به دست گرفتند و بنیاد و انجمن و کانون برپا کردند و با نبرد برای رسیدن به حقوق انسانی و مدنی خود، امکان زیستی ایمنتر را برای دخترانشان فراهم نمودند.
در فضای رادیکال ابتدای دهه شصت، که زیر سایه شوم جنگ بسیاری از دغدغههای معاصر به حاشیه رانده شده بود، او با برپایی نشر روشنگران، خونی تازه در رگهای جنبش زنان ایران جاری ساخت. از آن روزها اکنون چهار دهه میگذرد و چهل سالگی در اندیشه مردمان ایرانشهر مرز کمال و پختگی است، و منزلگاهی برای ایستادن و نفس گرفتن و نگریستن به راه پیموده شده.
«طبع که با عقل به دلالگی است منتظر نقد چهل سالگی است»
پدید آمدن چند صد کتاب نوآور و پیشگام، و تولد دهها بانوی نویسنده و پژوهشگر که بنیانگذار بخش چشمگیری از بدنه دانش مطالعات زنان به زبان فارسی بودهاند، حاصل پایزنی چهل ساله شهلا لاهیجی است. گروهی او را بزرگ داشتند و گروهی دفترش را به آتش کشیدند، اما در همه این سالها او به شکیبایی در اتاقش نشست و متنهایی که به دستش میرسید صفحه صفحه بازخوانی کرد.
به یاد دارم روزی را که از من خواست برای پیگیری سرنوشت انبوه کتابهای مانده پشت سد مجوز، همراهش به ساختمان وزارت ارشاد در بهارستان بروم؛ و خاطره فریادهایی که بر سر مدیرکلی هراسان میزد، هنوز همچون فروغی دلگرمم میکند. او برایم همیشه همان یادمان زنده باقی میماند؛ راست ایستاده، توانمند، با آن شال یاقوتی رنگ گلدوزی شده.
برای او سوگوار نیستم. نهالی که کاشته، درختی تنومند و ثمربخش شده است که در نبودش میتوان به پیکر سایهگستر آن تکیه زد.