بهمن یغمایی؛ مترجم
پیام کوتاه بود و دردناک، شهلا لاهیجی درگذشت.
آواری دیگر بر فرهنگ ایرانزمین در ۱۸ دی ۱۴۰۲
بزرگ بود
و از اهالی امروز بود
و با تمام افق های باز نسبت داشت
و لحن آب و زمین را چه خوب میفهمید
صداش
به شکل حزن پریشان واقعیت بود
...
و چقدر تنها شدیم.
شهلا لاهیجی مدیر انتشارات روشنگران و مطالعات زنان که عمر پُربارش را وقف اعتلای فرهنگ این مرز و بوم کرده بود، سرانجام پس از مبارزهای جانکاه و طولانی با بیماری و تحمل نابسامانیهای کاری درگذشت.
شهلا لاهیجی که فعالیتهای فرهنگیاش را در عنفوان نوجوانی و در پانزده سالگی در سال ۱۳۳۶ با نام مستعار در روزنامه انتقادی «مسلک» بویژه درباره مسایل زنان آغاز و سپس به نوشتن مقالات و ترجمهها وکندوکاو در سراسر تاریخ ایران و تحقیق درباره اساطیر پرداخته بود، اولین زنی بود که در سال ۱۳۶۲ به تاسیس انتشارات روشنگران و مطالعات زنان پرداخت که بسیار پر محتوا و بامعنا بود. او با شخصیتهای برجسته فرهنگی نظیر مهرانگیز کار، شهلا شرکت، رخشان بنیاعتماد و بهرام بیضایی رابطه فرهنگی تنگاتنگی برقرار کرد. شهلا لاهیجی با اندک همکاران صمیمی و پر تلاشِ خود، به کارهای فرهنگی باارزشی در نشر آثار برجسته نویسندگان خارجی و داخلی بویژه آثار متعددی از بهرام بیضایی پرداخت. او در سمینارهای متعدد خارجی و دانشگاهی همراه با نویسندگان طراز اول جهان ازجمله گابریل گارسیا مارکز، به گفتگو مینشست و به ایراد سخنرانی در دانشگاههای معتبر جهان ازجمله دانشگاه برکلی میپرداخت. جایزه معروف «پن» از جوایزی است که به شهلا لاهیجی تعلق گرفته است.
شهلا لاهیجی که علاقه وافری به نسل جوان ایران داشت و اعتقاد داشت آینده این مملکت از آنِ جوانان فرهیخته این مرز و بوم است، همواره آنان را به کارهای فرهنگی، خواندن کتابهای نویسندگان بزرگ، ترجمه و نویسندگی ترغیب و تشویق میکرد و حتی امکاناتی را برای رشد و بالندگی آنان فراهم میکرد.
شهلا لاهیجی که ازجمله زنانی بود که به مبارزات زنان در احقاق حقوق زنان باور داشت، سالها عضو کانون نویسندگان ایران بود و همانند همکاران دیگرِ خود، مورد نامهربانیهایی واقع میگردید.
شهلا لاهیجی با قدرت و توانایی فوقالعاده بینظیر و خستگیناپذیر خود و تا لحظاتی که عفریت مرگ او را از پا نینداخته بود، در نبرد با جهل و نادانی به سر میبرد. او جنگ با جهالت را تنها نبرد مشروع میدانست و عقیده داشت تنها راه رهایی و رستگاری در این جهان، فرهنگ است و دیگر هیچ.
شهلا لاهیجی که عاشق زندگی بود، تا آخرین لحظات عمر پربارش مرگ را تحقیر میکرد زیرا به خوبی میدانست نامش در فرهنگ و ادبیات غنی ایرانزمین، در جایگاهی رفیع و پر ارج، جاودان خواهد ماند.
هستم اگر میروم... گر نروم نیستم.