کتاب «روند دگرگونی ادبیات نمایشی زنان ایران (از 1289 تا 1357)» به قلم رسول نظرزاده توسط انتشارات روشنگران و مطالعات زنان منتشر شد.
کتاب در 5 فصل با عناوین «نگاهی به شخصیت زنان در آثار پایهگذاران نمایشنامهنویسی ایران»، «پیشگامان؛ تجربههای نخست (از 1289 تا 1320)»، «گامی به پیش؛ تقابلها (از 1320 تا 1356)»، «شکلهای درونی/ دغدغههای ذهنی» و «نگاهی به زمینهها و ساختمایههای ادبیات نمایشی زنان ایران» نوشته شده است.
در بخشی از مقدمهی کتاب آمده است: «ادبیات نمایشی زنان ایران در زمینه و بستر تحولات تاریخی زنان ایران شکل گرفته و همچون چشم یا صداییست که گاه پیش و گاه پس دگرگونیهای اجتماعی و سیاسی رشد گرفته است. توجه و بازخوانی ادبیات نمایشی زنان ایران کمابیش خواننده را در مسیر تاریخی این تحولات دنبالهدار قرار میدهد.
این پژوهش میکوشد بخشی از خلا پژوهشی ادبیات نمایشی زنان ایران و ناگفتههای آن را پُر کند و از ادامهی راه نسلی باشد که امروز به جز چند مقاله و داستان و متن نمایشی چیز زیادی از آنها باقی نمانده است. صدای خواهران و مادران و دختران و زنان این سرزمین که تلاش آنها بیشک در شکلگیری نگاه امروز ما بیتاثیر نبوده است. برای دیدن دوبارهی راه، کاری بهجز چشم دوختن بر عمق ناگفتهها و کمبودها و راههای رفته نیست. به گفتهی بهرام بیضایی "تا با زخم روبرو نشویم، امکان درمان وجود نخواهد داشت."»
در ابتدای فصلِ آخرِ کتاب میخوانیم: «دگرگونی ادبیات نمایشی زنان ایران به ویژه به زمینههای تاریخی– سیاسی– اجتماعی آن وابسته است. نمیتوان چشم بر روند تحولات قوانین و حقوق زنان بست و تنها به متنهای نمایشی چشم دوخت. زبان و زندگی زنان اگرچه با مسائل و بحرانهای خُرد، شخصی، درونی و روزمره عجین است اما وابستگی زیادی به قراردادهای عرفی و سنتی و قوانین و نوع نگاه حاکمان دارد که گاه حتی علیرغم خواست و میل شدید برای تحول و مدرنسازی کشور، ریشههای مردسالارانهی تاریخی در نگاهشان باقی مانده است. فرضا نمیتوان تنها به موضوع «تعدد زوجات» و بحرانهای آن در متنهای نمایشی چشم دوخت بیآنکه به دلایل حذف نشدن این قانون در دورهی رضاشاه اشاره نکرد. رضاشاه خود کسی بود که سه زن داشت و در این زمینه محافظهکارانه عمل کرد، یا اینکه چرا در همان زمان «کانون زنان» علیرغم میل به ترقی و پیشرفت زنان با بودجههای دولتی، درباره برخی مسایل اساسی زندگی زنان مماشات کرد و فعالیتهایش را به مسایلی همچون امور خیریه و مدرسهسازی و بهداشت و ... محدود کرد؟ اینگونه است که ریشههای یک بحران حقوقی قانونی/ اجتماعی در دهههای بعد در نمایشنامههای زنان خود را نشان میدهد. انگار باید سالها میگذشت و زندگی چند نسل دختران و زنان دچار تلاطم میشد تا بحرانهای یک سنت یا قانون نادرست در زندگی آنها خود را نشان دهد.
باید زنان آنقدر باسواد میشدند تا خود دست به قلم ببرند و نمایشنامه بنویسند و گاه اجرا کنند تا به نادیده گرفتنها و کژتابیهای زندگی خود اشاره کنند. اینگونه است که در کانونها و سازمانهای عریض و طویل رسمی زنان تا مدتها تنها صداهای «غیرمستقل» و هماهنگ با شرایط و اولویتهای دولتها و دلمشغولیهای قشر خاصی از زنان به گوش میرسد.»
لینک خرید کتاب «روند دگرگونی ادبیات نمایشی زنان ایران (از 1289 تا 1357)» با ۲۰درصد تخفیف:
http://roshangaran-pub.ir/bookshow/B234751682