شهلا لاهیجی: این روزها بخت یا هر چه که اسمش را بگذارید به ما رو کرده و کبوتر شانس روی دوشمان نشسته و عاقبت با کوتاهآمدنهای ما و لطف آقایان، سه کتابِ ما همزمان مجوز چاپ گرفته: «بنبست خاله رُزا»، «متولد شانزده آگوست» و بالاخره «باید حرفای دیشبمو جدی میگرفتی». دو کتاب اولی و دومی روند عبورشان از خط ممیزی تقریبا عادی بود، البته نویسندهی رمان «متولد شانزده آگوست» کمی کوتاه آمد و رمان «بنبست خاله رُزا» هم روند طبیعی داشت اما سومین رمان یعنی «باید حرفای دیشبمو جدی میگرفتی» خودش قصهی پُر غصه و پُر سوز و گدازی دارد و سماجت عجیبی از سوی ناشر که شخص بنده باشم.
نمیدانم برای شما هم پیش آمده که با نوشته یا کتاب بخصوصی همدلی یا همزادپنداری کنید، من با این کتاب چنین احساسی داشتم. شاید این حس به دلیل سالها زندگی در جنوب و شنیدن دردها و مشاهدهی سلطهی سنت بر زندگی مردمِ این بخش از کشورم بود. این کتاب ده سال پیش نوشته شده و از همان موقع البته بعد از انجام امور عادی مربوط به کتاب، یعنی حروفچینی، غلطگیری، ویرایش و گرفتن فیپا برای دریافت مجوز قبل از چاپ به اداره کل کتاب و کتابخوانی تحویل داده شد. این کتاب و بیش از 50 عنوان کتابِ دیگر یا مجوز نگرفتند یا آنقدر گرفتار حذف و خطخوردگی شدند که دیگر قابل چاپ نبودند. البته این یکی مشمول ممنوعیت شد. برای دو کتاب خیلی غصه خوردم. یکی همین کتاب «باید حرفای دیشبمو جدی میگرفتی» نوشتهی محمدرضا مرزوقی و دیگری کتاب «جمع پریشان» نوشتهی خانم «پرینوش صنیعی» که کتاب «سهم من» از او شهرت جهانی دارد و به بیستوهفت زبان ترجمه شده و جوایز بسیاری را نصیب نویسنده کرده است. از ده سال پیش تا امروز دهها نامه اعتراض نوشتم و صدهابار بطور شفاهی از مدیران تقاضای بازخوانی و تجدیدنظر کردم. حالا بخت یا هرچه اسمش را بگذارید به روشنگران رو کرده و با کوتاهآمدنهای ما و قیچی زمینگذاشتنِ آقایان، این یکی از حصر آزاد شد اما «جمع پریشان» هنوز در بند است!
دربارهی «متولد شانزده آگوست» باید بگویم به خودم از کشف استعداد سپیده محمدیان میبالم. محمدیان نویسندهی این کتاب و چند کتاب دیگر است که همهی آنها چاپ روشنگران است. با این نویسنده هم نوعی رابطه حسی و شناختی دارم و اطمینان دارم که در روزگاری نهچندان دور، رماننویس برجسته و صاحبنامی خواهد شد، چون هم سوادش را دارد و هم اعتماد به نفس و پشتکارش را. وقتی قلم به دست میگیرد خلاق است، کارش یگانه است و بیتردید جذاب. مطمئن هستم شما نیز «متولد شانزده آگوست»؛ جدیدترین اثر این نویسنده را به جد دوست خواهید داشت.
«بنبست خاله رُزا» برای من یک اثر نوستالژیک است. بخشهایی از این کتاب را خودِ من هم زندگی کردهام. بسیاری از دوستان جوانیام خاله رُزای زمانِ خود بودند. بسیاری جان باختند، بسیاری دیگر هم به آن سوی آبها رفتند و در دیاران دیگر نشستند. برای همهشان دلم تنگ میشود، برای همهی خاله رُزاهای آشنای خودم. خیلی تلاش کردم که حقیقت را حالیشان کنم. نتوانستم به آنها بقبولانم که عدالت اجتماعی در کشور ما راهش از شمال یا شرق نیست. باید راهش را در همین سرزمین و با همین مردم پیدا کنید.
علیرضا مجابی با قلمی شیرین و دستمایهای از طنز تلخ، روایت خاله رُزای خودش را واگو میکند. با سبکی یگانه که ویژهی نگارش اوست و بازی ماهرانه با زمان و سرنوشت قهرمانانش. او خود میگوید این دوران و دگردیسی را زندگی کرده است. راست و دروغش پای خودش. اما کتاب «بنبست خاله رُزا» کتابی خواندنی و یکی از بهترین آثار داستانی با دستمایهی طنز است که به زودی روشنگران آن را منتشر میکند. حتما این اثر را بخوانید.
نویسنده : شهلا لاهیجی
درح خبر : 1396-03-15 20:00
بازدید : 5121