دکتر نادر نظری به انگیزهی حضورش در مراسم رونمایی از تازههای انتشارات روشنگران و مطالعات زنان، یادداشتی نوشته است که در ادامه میخوانید.
چندی پیش به دعوت استاد شهلا لاهیجی عزیز در مراسم رونمایی از تازههای نشر روشنگران در جمع اساتيد محترم نويسنده و اديب و افتخار کشور و جهان حضور داشتم و از دردها و تلاشهای آنها در ديدن و ديده شدن و بيان معضلات و واقعيتهای زندگی جامعه ايران مطلع شدم. از استاد بيضايی و بيانات دلنشین و درد دل استاد رحمانيان در داستانهای تمثيلی تاريخی در اپيزودهای متعدد و بهرهوری از زندگی شاهان و حاكمان و پندی كه از آنها میشود گرفت تا تلاشهای دیگر عزيزمان در ميان بانوان قشم و ظلمی كه بر روح و جسم آنها از كودكی تا آخر عمر میرود با تيغ و حجلهی خونين در یازده سالگی و در آنسو خاله رُزايی كه تا آخر عمر بر مرام خود میماند و از بیمرامی دوستانش افسوس میخورد و حصاری كه بیخبريم از آنسويش كه چرا ايجاد شده و چه كاری از ما برمیآيد و آشنايی بيشتر با اوتيسم و برخورد بهتر با اين افراد كه منزوی نگردند و درد مهاجرتهای ناخواسته و تنها ماندن و دور ماندن اعضای خانواده و درد ناشی از آن، و ظهرهنگامِ آن روز در مراسم يادبود مريم ميرزاخانیبودن که از درهای که برایش تدارک دیده بودند گریخت تا بدین اوج برسد و نامش افتخار جهان باشد، و شنيدن اجرای حكم غيرمنصفانهی اعدام جوان هجده سالهای كه سه سال او را نگه داشتند تا پروار شود و حكمش را در جشن سن زيبای هجده سالگی با رقصی بر دار شاهد باشند و مردم نادان و ساکت تخمهشکن و کودک بر شانه به تفریح، رقص آن انسان را بر بالای دار بنگرند تا خدای ناكرده مويی از عدالت خدايی كم نشود. درحالیکه هزاران جنايتكارِ مال و جان و آبروی كشور و مردمش آزادند و سالهاست در چشم قاضی و قانون مینگرند و پوزخندزنان به ظلمشان ادامه میدهند.
دوستی میگفت كه اجرای قانونِ بد بهتر از عدم اجرای آن است. شاهديم كه قوانين ما پر است از قوانين بد كه به خوبی اجرا میشود و خوبهايش در اجرا يا با حكمی متوقف و يا آن هم بد اجرا میشود. چگونه میتوان اين دوگانگی عدم وجود انصاف و عدل را در جامعه ديد و داشت و نظر خود را با صدايی بیدرد و بیلرزش و با فراغ خاطر بيان كرد كه اين نوشتهام از بغض فروخفتهی چهلسالهی ستم بر مردم نجيب و فرهنگ كشورم بود كه در جنگ و شايد صلح از جان و مال خود و عزيزانشان گذشتند و اكنون باید شاهد مهاجرت سالانه بيش از ١٨٠هزار جوان متخصص از كشور و يا در محاق و در بند گذاشتن باقی آنها درکشورمان باشيم. تا چه زمانی میشود خوشبين بود كه از دريای پاكی که مردم هدیه دادند و نالایقان به مردابش تبديل كردند ماهيان خاويار و ارزنده به دست آورد! و اکنون همچون قندِ مکرر قرنهاست این ظلم مکرر بر خانه ایرانخانم به قول «نوریزاده»: چمباتمه زده و خیال رفتن ندارد. در آخر گلو و صدایم از فشار این ظلمهای ناحق به لرزه درآمد و ناتوان بود از بیان که حقش فریاد بود.
نویسنده : دکتر نظری
درح خبر : 1396-08-04 01:14
بازدید : 7588