** خانم لاهیجی! با توجه به گذشت 25 سال از چاپ اول کتاب «انقلاب مجارستان» انگیزه شما از چاپ مجدد این اثر سیاسی-اجتماعی چه بوده است؟
بعد از انتشار انقلاب مجارستان به ترجمه کیومرث خواجوی ها، تقاضاهای بسیاری برای تجدید چاپ این اثر داشتیم که به دلیل طی کردن مراحل دوباره ی ویرایش و غلط گیری، ناگزیر باید به چشم یک اثر دیگر به این کتاب نگاه می کردیم. این مسئله درمورد کتاب چرخنده هم صدق می کرد که سال گذشته تصمیم براین شد تا بعد از گذشت سالها، یکبار دیگر چرخنده را وارد بازار کتاب کنیم و امسال هم کتاب انقلاب مجارستان نوشته ی هانا آرنت را بعد از گذشت تقریبا 25 سال، چاپ مجدد خواهد شد.
** با توجه به اینکه دو دهه از اولین چاپ کتاب می گذرد، آیا تغییراتی در نسخه چاپی جدید اعمال شده است و یا اصلاحیه هایی که موجب حذف بخشی از کار شده باشد؟
هیچ مشکلی برای چاپ مجدد نداشتیم و تمام متن، بدون اعمال حذفیات در 150 صفحه آماده انتشار است. تنها تفاوتی که کتاب نسبت به اولین چاپ دارد، قطع آن است که پیش از این به صورت پالتویی چاپ شده بود.
** کمی در ارتباط با موضوع محوری این کتاب؛ یعنی انقلاب مجارستان برایمان بگویید.
کتاب انقلاب مجارستان، توسط هانا آرنت بعد از سرکوب انقلاب مجارستان به نگارش درآمد و راه گشایی بود برای زمانی که بهار پراگ به وقوع پیوست. نویسنده، این کتاب را بعنوان نگرشی عمومی نسبت به انقلاب مجارستان و دست اموختن از آن را برای مبارزه با توتالیتاریسمی دانسته که با عنوان اردوگاه کمونیسم در جهان سایه افکنده بود.
دراصل در یک برهه زمانی، تمام خاورمیانه و شمال افریقا درگیر نوعی مبارزه علیه دیکتاتوری و توتالیتاریسم های بلندمدت شدند. در این میان انقلاب مجارستان تا زمانی که روسیه (شوروی سابق) با ورود تانک های نظامی به کشور، دخالت نظامی خود را اغاز نکرده بود، به توفیق دست پیدا می کرد. به همین خاطر 12 روزی که مردم مجارستان از آزادی یک سیستم دموکراتیک رهایی پیدا کردند بصورت 12 روز پرخاطره که در تاریخ اروپا می درخشد، شناخته می شود. این درحالیست که تمام کشورهای قدرتمند اروپا به دلیل منافع جبهه های قدرتمند سرمایه داری و شبه سوسیالیسمی در روسیه، سکوت کرده بودند و جهان، نظاره گر بی تفاوت این تراژدی شد.
** پس به نوعی می توان نقطه عطف این اثر را «بهار اعراب» معرفی کرد...
درست است. مسئله حائز اهمیت اینجاست که در طول این 12 روز هیچ جرمی اتفاق نمی افتد و مردم عادی نه تنها از انقلاب سرزمین شان، بلکه از آرامش و امنیت آن نیز دفاع کردند. بعد از کشتارهای بیرحمانه مردم مجارستان، مردم هر سال در روز یادبود، لباس سیاه بر تن می کردند و به یاد ازدست رفتگان و بازداشت شدگان شمع روشن می کردند. سکوت کشورهای دنیا دربرابر این عمل خصمانه، خاطره ی شرم آوری را در حافظه ی تاریخ به ثبت رساند.
** و امروز مشابه این اتفاق را در سوریه نیز شاهد هستیم....
درکمال تاسف شاهد هستیم که در لیبی تنها با نیمی از کشته های سوریه چه برخوردی می شود و با سوریه؛ مردمی چنین آرام و بی خشونت، چه رفتار بیرحمانه ای می شود. متاسفانه این قصه ای است که روزی در دنیا نوشته خواهد شد و دنیای مدعی تمدن و حقوق بشر دربرابر ملت سوریه شرمنده خواهد شد.
** با نگاه به آثاری که تا امروز اقدام به چاپ آنها کرده اید، مشخصا دیدگاه شناخت هویت ملل و اقوام مختلف بر اکثر کارها غالب بوده که کتاب «انقلاب مجارستان» هم از این قائده مستثنی نیست...
درست است. یکی از اهداف اصلی ما در انتشارات روشنگران، چاپ کتاب هایی است که جنبه اطلاع رسانی دارند و آگاهی مردم را درباره چگونگی کسب آزادی سرزمین ها و ملل های مختلف بالا می برند.
زمانی که کتاب «شناخت هویت زن ایرانی» را منتشر کردیم، در ابتدای کتاب به این نکته اشاره کردم که من تاریخ نویسی نیستم که به زندگی شاهان بپردازم، دغدغه اصلی من، نگارش نحوه زندگی مردم و سرگذشت ملل های مختلف است. اما موضوع تاسف بار اینجاست که خود ما تاریخ مکتوب نداریم! تاریخ نویسان سرزمین ما یا بیگانگانی بوده اند که با نظرات خصمانه از ما نوشته اند و یا قلم به مزدهای درباری. چندوقت پیش گوشه ای از «تاریخ جهانگشای نادری» را خواندم و واقعا افسوس خوردم.