یادداشتی از شهلا لاهیجی؛ مدیر انتشارات روشنگران و مطالعات زنان دربارهی رمان «پشت حصار»
همیشه شنیدن نام پرورشگاه و یا بچهی پرورشگاهی در ذهن انسان آدمهای بیخانمان را مجسم میکند یا بچههای سر راهی که به پرورشگاه سپرده میشوند. همچنین به نظر میرسد که این افراد، انسانهای کوچکی هستند که از سوی والدینشان طرد شدهاند. به همین جهت واژهی «پرورشگاه» همیشه دارای نوعی بار منفی است. اما از کمتر کسی داستان زندگی در یک پرورشگاه را شنیده یا خواندهایم. گویا حتی آنان که کودکی و نوجوانی خود را در یک پرورشگاه سر کردهاند از یادآوری و بازگویی یا بازنویسی آن شرمنده و یا دست کم ناخرسندند.
وقتی خانم «محبوبه بهزاد فرشید» با صندلی چرخدار به دفتر من آمد و «پشت حصار» را برای چاپ ارائه کرد، قضیه را چندان جدی نگرفتم. بیشتر از این لحاظ که گمان نمیکردم این شخص توانایی کافی ادبی برای نوشتن رمان حتی اگر حدیث نفس باشد را داشته باشد.
سفری در پیش داشتم و قضیه را به برگشتم از سفر موکول کردم. اما هنگامی که صفحات اولیه کتاب «پشت حصار» را خواندم متوجه شدم که درمورد خانم بهزاد فرشید قضاوتم عجولانه بوده است.
«پشت حصار» قصهی پر غصهی زندگیهایی است که پشت حصار پرورشگاهها میگذرد اما این درد اصلی نیست. درد، درد بیخانمانی و بیکسی است. چنین بچههایی معمولا مشکلات روانی ناشی از عدم اعتماد به نفس دارند. معمولا فاقد همدلی و یاری هستند؛ بنابراین وقتی کسی بتواند علاوهبر رنج خویش، رنجهای دیگر گرفتاران پشت حصار پرورشگاهها را با قلمی توانا و بیانی دلنشین بازگو کند، نشان از استعداد نویسندگی و توانایی خلق آثار خوب ادبی دارد. خانم «محبوبه بهزاد فرشید» چنین شخصی است.
این نویسندهی توانا به احتمال زیاد بعد از این اثر، آثار دیگری هم خلق خواهد کرد. چون توان او در نوشتن نشان داده است که او بیش از هر چیز یک نویسنده است و جالب آنکه تصادفی که منجر به از دست دادن قدرت راه رفتن او شده و او را بر روی صندلی چرخدار نشانده نتوانسته در عزم او برای نوشتن خلل وارد سازد.
تمام شدن چاپ اول کتاب «پشت حصار» ظرف دو هفته، نشانی است از اینکه او توانسته با خوانندگان کتابش ارتباط برقرار کند. مخاطبان نیز او و اثرش را بجا آوردهاند و اهمیت «پشت حصار» را برای درک بهتر و انسانیتر از کسانی که مجبورند فقدان خانواده را در پشت دیوار پرورشگاهها بر دوش کوچک و ناتوان خود بکشند، احساس کردهاند. به امید آنکه استعدادهایی نظیر خانم «محبوبه بهزاد فرشید» باز هم از در خروجی پرورشگاهها پا به ساحت جامعه بگذارند و نشان دهند که ناتوانیهای جسمی و کمبودهای عاطفی و روحی همیشه نمیتوانند استعداد جوشان را در انسانها از میان بردارد.
به هر حال به نظر میرسد امروزه جامعهی ایرانی درصدد ایجاد تحول در فضای پرورشگاهها و نگرشی انسانیتر توام با مهربانی و عواطف انسانی برای کودکانی است که ناخواسته ساکن پرورشگاهها میشوند. با این امید که با کمک نیکوکاران چنین فضایی حاصل شود و پشت حصارماندگان از حصار به درآیند و در فضایی مهربانانه، رنج بیخانوادگی و معلولیتهای جسمی را فرو گذارند.
نویسنده : شهلا لاهیجی
درح خبر : 1396-05-07 00:46
بازدید : 6943