* یادداشت اختصاصی دکتر عباس محمدی اصل
جامعهشناسی یعنی مطالعه علمی جامعه و مراد از جامعه یعنی کنشها و تعاملات و پویشهائی که توسط کنشگران اعم از اشخاص و گروهها و نهادهای اجتماعی رخ میدهند. از این جهت جامعهشناسی درصدد است کارکردها و فرایندها و ساختهای اجتماعی را بر حسب الگوهای سازمانیافته رفتارهای جمعی بررسی کند.
از آنجا که جامعهشناس، خود بخشی از موضوع تحقیق خود است، بیتردید ارزشهای او خودآگاه یا ناخودآگاه در مطالعاتش راجع به جامعه موثر میافتد و لذا در جامعهشناسی علاوهبر نظریه با مکتب نیز مواجه هستیم که گویای تاثیر انگارشهای جامعهشناسان در مطالعه موضوعشان یعنی جامعه است. مثلا “اگوست کنت” به عنوان اشراف زادهای فرانسوی که در نتیجه انقلاب کبیر فرانسه از امتیازات اشرافی محروم شده بود، علم جامعهشناسی را برای شناخت و پیشبینی آشوبها و نابسامانیهای اجتماعی بنیان نهاد. با اینحال تاکید اندیشمندانی نظیر امیل دورکیم بر عینینگری فاکتهای اجتماعی و اصرار ماکس وبر بر انفکاک انتخاب موضوع تحقیق اجتماعی و کاربرد یافتهها از مقام گردآوری و تحلیل دادهها نوید آن را هم میداد که بتوان نسبت به حوزههائی مغفول نیز به مطالعه از این منظر پرداخت.
جنسیت یکی از این حوزهها بود که جامعهشناسی را متوجه وضعیت اجتماعی زنان میکرد و مطالباتشان را دستمایه برنامهریزیهای اجتماعی میساخت. گرچه آثار مری ولستونکرافت و هریت مارتینو و سیمون دوبووار تقریبا مقارن پیدایش نظریههای اگوست کنت و امیل دورکیم و ماکس وبر به منصه ظهور رسید؛ اما جز فشار نابسامانیهای اجتماعی نیمه دوم قرن بیستم میلادی و بروز جنبش زنان راه بر بازنگری مسائل انسانی-اجتماعی از زوایه جنسیت نگشود. نامیدن سال 1975 میلادی توسط مجمع عمومی سازمان ملل به عنوان "سال جهانی زن" و نامگذاری دهه 85-1976 میلادی تحت عنوان "زنان: برابری، توسعه و صلح" توسط آن مرجع نیز مزید بر علت شد تا جامعه جهانی به تامل جدی تر در مقوله جنسیت بگراید. بررسی وضعیت اشتغال و بهداشت و آموزش زنان در کنفرانس جهانی زن که در سال 1980 میلادی در کپنهاگ و حسب قطعنامه همان سازمان برگزار شد، زمینه ساز تدوین کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان در سال 1985 میلادی گردید که بسیاری از کشورهای عضو جامعه ملل به آن پیوستند.
تاکید موج سوم فمینیسم بر ترداف مسائل زنان با کل مسائل انسانی-اجتماعی و حل آنها در پرتو یکدیگر نیز سرآغازی بود بر نگاه جدیتر به جامعهشناسی جنسیت و تاسیس رشته آکادمیک مطالعات زنان. اینک دیگر جنسیت تنها به عنوان فصلی در کتب جامعهشناسی ذکر نمیشد؛ بلکه نقش انتقادی آن بازنگری کل مباحث این رشته را الزام میآورد و تکمیل و اجرای برنامههای توسعه پایدار را در گرو رفع تبعیض و ستم علیه زنان به عنوان نیمی از اعضای جامعه مینهاد. در واقع تحقق توسعه پایدار تابع مشارکت کلیه آحاد زن و مرد جامعه در آن است و این مهم جز با تمهید شرایط آموزشی و شغلی برای زنانی مقدور نیست که به عناوین مختلف از آنها دور داشته شدهاند. اینک دیگر حتی نمیتوان مسائلی چون تنظیم خانواده و خشونت خانگی علیه زنان را خصوصی شمرد و بدون جدی گرفتن نقش زنان در زندگی اجتماعی به اهداف توسعه پایدار دست یافت.
نویسنده : عباس محمدی اصل
درح خبر : 1394-08-13
بازدید : 7921