سهیلا قربانی: کتاب «سهم من» نوشتهی پرینوش صنیعی روایتگر داستان زنی است که در دورهای از زندگی، خود را با سوالی ناآشنا روبرو میبیند: «سهم من از زندگی چیست؟!» این کتاب تا امروز به بیش از 27 زبان ترجمه شده و جایزه ادبی بوکاچیو را در ایتالیا بعنوان بهترین کتاب خارجی سال و جایزه باسک اسپانیا را دریافت کرده است. علیرغم استقبال مجامع بین المللی ادبی از این کتاب، انتظار داشتیم اخبار گسترده و شایسته ای از این موفقیت در رسانه های داخلی بازتاب داده شود. اما متاسفانه انعکاس خبری رسانه های داخلی چندان درخور نبود و کتاب در تبلیغات مهجور ماند.
سال گذشته با خانم صنیعی که برای امضای کتابهایشان به بلغارستان سفر کرده بودند گفتگویی ترتیب دادیم پیرامون یکی از کتابهایشان با عنوان «جمع پریشان» که شاید بدلیل اصلاحات صفحهای که به آن وارد شده، هیچوقت امکان چاپ پیدا نکند. امسال نیز دریافت جایزه ادبی باسک از اسپانیا برای کتاب «سهم من»، فرصت دوبارهای فراهم کرد تا اینبار بطور اختصاصی گفتگویی پیرامون این کتاب با خانم صنیعی داشته باشیم.
** زمان نگارش کتاب تصور میکردید روزی برسد که اولین تجربه داستاننویسیتان با چنین استقبال گستردهای روبرو شود؟
خیر مطلقا. اگر اصرار همسرم نبود، من حتی فکر چاپ در ایران را هم خیلی جدی نمیگرفتم.
** از نحوه آشناییِ اولین ناشر خارجی با این کتاب برایمان بگویید...
اگر خاطرتان باشد با آمدن آقای «احمدی نژاد» مجوز بسیاری از کتابها لغو شد و ناشرین و نویسندگان در شرایط سختی بودند. شکایتی را با وکالت خانم «شیرین عبادی» مطرح کردیم. در جلسهای این شکایت با حضور خبرنگاران خارجی مورد بحث قرار گرفت. خبرنگاران ایتالیایی هم حضور داشتند که در مورد کتاب من سوالاتی کردند و در مجله «دلا سرا» نوشته شد. رییس انتشارات «گارزانتی» در ایتالیا که قبلا هم گویا از طریق خانم «لاهیجی» که در آن سال به عنوان بهترین ناشر جهان شناخته شده بودند با این کتاب آشنا شده بود، نامهای به خانم لاهیجی نوشت و از او خواست که چهارچوب اولیه کتاب را به ایتالیایی ترجمه و برای او بفرستند. این چهارچوب با معرفی خانم لاهیجی به یکی از اساتید دانشگاه برای ترجمه سپرده شد. ناشر آن را پسندید و خواست یک فصلِ آن ترجمه شود. در آن زمان دوستم که در ایتالیا زندگی میکند برای دیدار آمده بود از او خواستم که این کار را انجام دهد. که مورد پسند ناشر قرار گرفت و بعد هم ترجمه کامل به همین دوست عزیز خانم «نرگس قلی زاده منصف» و دخترشان «سپیده روحی» سپرده شد و بالاخره با مقدمه مفصلی از خانم لاهیجی به چاپ رسید.
** علیرغم تفاوتهای فرهنگی-اعتقادی کشورهای مختلفی که «سهم من» را ترجمه کرده اند، چه عامل مشترکی باعث جذب ناشران مختلف به چاپ این کتاب بوده؟
ایران در سی و چند سال گذشته همواره خبرساز بوده. تصاویر افراطی از جناحهای گوناگون نوعی سوال و سردرگمی برای مخاطبین ایجاد کرده. شاید علاقمند بودند که در جریان واقعیتها بدون داوری قرار گیرند و این کتاب این امکان را برایشان فراهم کرد. ضمن اینکه مسایل و مشکلات انسانی اگر خوب بیان شود برای کل جامعه بشری همیشه جذاب است. در ضمن ناشرین از فروش کتاب مطمئن بودند و میدانستند که سرمایه گذاریشان بی نتیجه نخواهد بود.
** با توجه به دشواریهایی که مترجمان در ترجمهی داستانهای ایرانی دارند، سادگی در روایت داستانِ «سهم من» میتواند در ترجمه و انتشار کتاب به زبانهای مختلف موثر باشد؟
بله! مخاطبان اغلب علاقمند به فهم و درک کامل مطلبی هستند که میخوانند. صنایع ادبی در ترجمه مشکل ایجاد میکند و جنبه زیباییشناختی که ممکنست در زبان مادر وجود داشته باشد در ترجمه نشان داده نمیشود. ضمن اینکه پیچیدگی در گفتار و روشهایی که امروزه در ایران به شدت مد است در سایر کشورها تا حدودی از مد افتاده و خریداران زیادی ندارد.
** یکی از افسوسهای همیشگی جامعه ادبی ایران، ترجمه نشدن آثار ادبیات معاصر ایرانی است. این اتفاق برای «سهم من» افتاده و به 27 زبان ترجمه شده. قطعا نمیتوان از این اتفاق به راحتی گذشت. اما اینکه چرا رسانهها و جامعهی روشنفکری که همیشه دایهی مهربانتر از مادر برای جامعه ادبی-هنری کشور بوده، هیچ واکنشی نسبت به این اتفاق ادبی نشان نمیدهد، جای سوال دارد. به نظر شما دلیل این مسئله صرفا ضعف عملکرد رسانههاست؟
ضعف در هر چه هست، من از این عدم اطلاع رسانی استقبال میکنم! چون به تجربه دریافتهام که لطفشان بیشتر مایه دردسر است. من در جامعه اداری، دانشگاهی بزرگ شدم و با بخش هنری-ادبی جامعه روشنفکری از نزدیک تماس نداشتم. همین مقدار هم که بعد از چاپ کتابهایم ارتباط برقرار شد دلپذیر نبود. برای خودم بتهایی در ادبیات و هنر داشتم که با شناخت بیشتر بد جوری شکستند.
** فکر میکنید چرا رسانه های داخلی نسبت به انعکاس اخبار مرتبط به این کتاب و موفقیتهای بینالمللیاش سکوت کرده اند؟
نمیدانم، ولی سکوت بهتر از ایجاد مشکلات پیش بینی نشده است!
** با اینکه «سهم من» در تبلیغات وطنی هیچ سودی نبرده، چقدر نقش رسانههای داخلی را در معرفی و میزان فروش کتاب تاثیرگذار میدانید؟
هیچ! چون چاپ اول کتاب «سهم من» که در زمان آقای خاتمی با مجوز ناشر نه مجوز وزارت ارشاد چاپ شد، از ترس جمعآوری از سوی قوه قضاییه (که در آن دوره مرتب کتابهایی را که مجوزی از این دست داشتند جمع آوری میکرد) سعی شد در سکوت کامل، بدون کوچکترین خبر تنها در برخی کتاب فروشیها عرضه شود. کتاب در عرض دو ماه به پایان رسید در صورتی که نه من نویسنده شناخته شدهای بودم و نه به هیچ عنوان اطلاعرسانی شده بود، که برای همه جای تعجب داشت. اینجا بود که فهمیدم این مردم هستند که انتخاب و توصیه میکنند، یعنی در واقع انتخاب طبیعی. بقیه کارها البته تاثیرگذار هست ولی درکوتاه مدت و نه آنچنان که بخواهیم بهای زیادی برای آن قایل شویم.
** بجز ایتالیا و اسپانیا، کتاب در چه کشورهای دیگری مخاطبان بیشتری داشته؟
در «نروژ» ناشر میگفت به مدت چهار سال است که از پر فروشترین کتابهایش بوده. در کشورهای اروپای شرقی استقبال خوب بود. ترجمه فرانسه تازه به بازار آمده ولی ظاهرا ناشر از استقبال مردم راضی است ولی با توزیع ترجمه اسپانیایی و پرتغالی در کشور های آمریکای لاتین و استقبال خاص این کشورها به نظرم استقبال سایرکشور ها کمرنگ شده. در کلمبیا در فهرست کتابهای پر فروش سال این کتاب سوم بود و بسیاری از نویسندگان نامآور بعد از آن قرار داشتند که مرا متحیر کرد. به طور کلی می توانم بگویم میزان استقبال با کیفیت ترجمه رابطه مستقیم دارد.
** کتاب قرار است به چه زبانهای دیگری ترجمه شود؟
چون از آژانس انتشاراتی که این قراردادها را میبندد دورم، اطلاعاتم خیلی به روز نیست. فقط میدانم فعلا بیشتر کتاب دومم «پدر آن دیگری» است که برای ترجمه مطرح میشود. گویا تاکنون به 8 زبان ترجمه شده.
** اطلاع دارید دقیقا به چه زبانهایی ترجمه شده؟
2 سال پیش برای رونمایی ترجمه نروژی خودم حضور داشتم .کتاب به زبان رومانیایی را هم دریافت کردم. مترجم بلغاری هم ترجمه را به پایان رسانده ولی از اینکه بقیه زبانها در چه مرحله ای است اطلاع ندارم...
** کلیت فیلمی را که آقای یدالله صمدی امسال در جشنواره فیلم با اقتباس از این کتاب ساختند، چطور دیدید؟
درمجموع نکات مثبت فیلم بیشتر از نکات منفی بود. بازی ها خوب بود و زحمت زیادی برای ساختن فیلم کشیده شده بود.
** چرا فیلم از بخش مسابقه جشنواره خارج شد؟
مسئولان جشنواره گفتند امسال قصد دارند بیشتر جوانان در این بخش حضور داشته باشند و این فیلم را از بخش مسابقه خارج کردند!
** فیلم در مرحله نگارش و اقتباس و ساخت توانسته بود مسائل را آنطورکه شما بعنوان نویسنده ی داستان مدنظر داشتید، عنوان کند؟
تا حدود زیادی موفق بود خصوصا که بازیگران بسیار توانا بودند و از عهده کار به خوبی بر آمدند. میدانید که بازی گرفتن از یک بچه 6 ساله و دو ساله چقدر می تواند مشکل باشد ولی کارگردان کاملا در این کار موفق بودند. البته انتظار زیادی است که کتابی عینا در فیلم منعکس شود ولی حداکثر سعی در این مورد شده بود. این کوشش هر چند نزدیکی بیشتری با کتاب ایجاد کرده ولی از سوی دیگر منجر به تند شدن ریتم فیلم شده و باعث شده که اتفاقات دو سال در عرض مدت سه ماه نمایش داده شود.
** چرا با نویسنده تعامل نداشتید تا بخش های روانشناسی که در رمان مدنظرتان بود در فیلم مغفول نماند؟
کوتاهی از آنها نبود. اقای صمدی بارها از من خواستند که با مشاور و روانشناسی که برای فیلم آورده بودند صحبت کنیم و من نکته هایی که در داستان مدنظر داشتم به ایشان بگویم. حتی یکبار هم سر فیلمبرداری رفتم و بچه ای را که برای بازی در این کار مدنظر داشتند دیدم. اما من متاسفانه مسافر بودم و فیلم هم برای اینکه به جشنواره برسد، در عرض دو ماه و نیم ساخته شد و من برای این کار نتوانستم آنها را همیاری کنم.
** درمجموع بازخوردها چطور بود؟
من فقط شب اول در برج میلاد حضور داشتم اما در نشست مطبوعاتی فیلم، استقبال خبرنگاران خیلی خوب بود و خانم گلاب آدینه گفتند خیلی متاسفند که فیلم به بخش مسابقه نیامد.
نویسنده : سهیلا قربانی
درح خبر : 1394-05-02
بازدید : 9705