بنفشه هايي در جعبه هاي چوبي
* شهلا لاهيجي
گهگاه در زمستان مسلط بر هنر ايران ناگهان يك بوستان بنفشه مي رويد كه حتي با ديدنش هم باورمان نمي شود كه خواب نيست واقعا يك گلزار گل بهاري است.
رحمانيان يك بار ديگر در تاتر ايران با روي صحنه آوردن كنسرت تاتر «در روزهاي آخر اسفند» عليرغم اين يخبستگي آن گلزار بنفشههاي بهاري را نشانمان داد آنگونه كه عطر بنفشه در مشاممان بپيچد و باز نفسها را بند آوَرَد. قلب هامان را كوبهوار به طپش اندازد و باز نشان دهد كه هنرمندان وطنمان حتي اگرروزن كوچكي براي نشان دادن توان خلاقيتهاشان پيدا كنند، ميتوانند شور و غوغا برپا سازند و صحنه را آكنده از فرياد تحسين كنند كه نمايشي نشانمان دهند كه حتي خوابش را هم نمي ديديم نه در اينجا و نه حتي در جاي ديگري از جنس ما و در قالب يك كنسرت تاتر.
رحمانيان با به صحنه آوردن كنسرت تاتر «در روزهاي آخر اسفند» نشان داد كه همانقدر كه در نمايش موزيكال «ترانه هاي قديمي ايراني» توانا و نفسگير است حتي اگر صحنهاش جاي نمايش تاتر نباشد يا اگر با نمايش يك اثر مذهبي همچون «عشقه» هرچند كه تنگنظران اجازهي چاپ متن آن را نداده باشند، توانايي آن را دارد كه از عشق بگويد و ايمان. و اشك و لبخند را توامان از چشم و لب سختدلترينها نيز برآورد، در يك نمايش موزيكال كه اين نوعش براي بسياري از علاقمندان تاتر غافلگير كننده بود، آه و حسرت و از همه بيشتر تحسين همگان را برانگيخت.
نمايش كه تمام شد مثل خوابزده ها تا خانه گيج بودم و مست. مست و مدهوش اين همه استعداد، اين همه خلاقيت و اين همه هنر در همگانِ دستاندركار: از آنكه نوشت، از آنكه كارگرداني كرد و آنكه نواخت و آنكه آواز خواند و آنكه بازي كرد. انگار خواب ميديدم و نميخواستم بيدار شوم. دلم ميخواست چشمانم را ببندم و توان شنواييام را صدچندان كنم و در پس چشمان بسته كه مي بيند و حس شنيدن كه معجزه ي تحسين صدچندانش كرده تمامي آن چه بود را در صندوقخانه ي جانم جا دهم و با چفت و بست رمزدار آن را محفوظ دارم و هروقت دوروبرم خالي از اغيار بود، جعبهي جادويي را بگشايم و باز بخشي از آنچه را كه چشم در آن شب دوازدهم اسفند ديده بود، به گوش و چشم جان ببينم و بشنوم و خالقش را تحسين كنم.
راستي چرا ما قدر اين استعدادهاي جهان پسند را نميدانيم و اين ذهنهاي معجزهگر را كه چنين توانا ميتوانند ما و جهان را به يكديگر پيوند دهند و خرسندمان سازند كه هنوز آتش هنر ناب در اين ملك نمرده است. زنده است و بالنده. هنوز بنفشهها در روزهاي آخر اسفند در جعبههاي كوچك چوبي با برگ و ريشه و خاك كه به گلزار كوچ ميكنند و جهان را با رنگهاي درخشان رنگين ميسازند.
روزنامه شرق 18 اسفند 1392
درح خبر : 1392-12-19
بازدید : 5725