* آریامن احمدی
برخی آثار هنری هستند که وامیدارندت بارها و بارها بخوانیشان یا ببینیشان؛ انگار هر بار که میخوانیشان یا میبینیشان، بار اول است؛ انگار هر بار به کشفشان میروی، چیز تازهای در آن مییابی، و همینها وامیداردت به خوانش و دیدن دوباره و دوبارهاش. لذتِ کشف یا لذت یک مکاشفه در یک اثر هنری، امکانی است برای عبور از غبار زمان تا یک اثر هنری به یک اثر هنری ادبی کلاسیک تبدیل شود؛ مثل «صد سال تنهایی» مارکز.
رمان «مثل آب برای شکلات» هم یک «صد سال تنهایی» دیگر است نوشته لورا اسکوییل نویسنده مکزیکی که روایتگر شروع «فمینیسم مکزیکی» است: خانوادهای با چندین دختر جوان، با نگاه زنانه خود، تصویرگر زنان در جامعه مردسالاری هستند که مدام درگیر جنگ و انقلاب است. برای آنهایی که این رمان را خواندهاند یا فیلم اقتباسی آن را دیدهاند، دیدن دیگرباره این داستان، اینبار از مدیوم تئاتر، لذتِ کشف دیگری است در هستی و انسان.
«مثل آب برای شکلات» حکایت عشق است: عشقی که با خودش جنگ میآورد، انقلاب میآورد که «مبادا گفته باشی دوستت دارم». دیدن نمایش «مثل آب برای شکلات» بازخوانی «صدای نسل سوختهای» است که سوخت، تا نسلهای بعدی نسوزند، اما آنها نیز سوختند و نسلهای بعدی هم؛ نسلی که با «یک قوطی کبریت در وجودش» به دنیا آمد تا شاهد خودسوزی خودش باشد. زنان و دختران مکزیکیِ «مثل آب برای شکلات»، با قوطی کبریت وجودشان میسوزند همراه با عشقی که چهره آبیاش را آشکار نمیکند. زنان و دختران مکزیکیِ «مثل آب برای شکلات»، قصه نسلی است با آرزوهای دیرودوری، آنطور که دانته در «دوزخ» گفته: «بریده از امید، ما در آرزوهامان زندهایم.» آنها نیز در آرزوها و رویاهاشان زندهاند، چراکه جنگ و انقلاب امکان شکوفایی به آنها نمیداد: جنگ و انقلاب مدام چون زخمی سر باز میکرد به زوال نسلها: و میسوزاند عشق را، و با خود میبُرد نسلها را در مردابی که نیلوفرهای آبی، کنارش ایستاده بودند به تماشا؛ تماشای نسلی که به قهقرا میرفت با رویاهایش؛ رویاهایی که در خیابانهای مکزیک بارها سربریده میشدند. نسل سوختهای پر از کابوس: کابوسهایی برای شب، و چندتایی هم برای روز...
«مثل آب برای شکلات» به کارگردانی ابراهیم پشتکوهی و بازی رویا نونهالی که بعد از اجرای موفق سه سال پیش در تئاتر شهر، اینبار به تماشاخانه «ایرانشهر» آمده، دعوتی است به بازخوانی صدای سوخته نسلهای زنان مکزیکی؛ بهویژه «دهه شصتیها»؛ و فرصتی است برای دوبارهدیدن آرزوهای بزرگ و بر بادرفته نسلی که میخواست خیلی ساده اعلان حضور کند: «من هم هستم.»، «من را هم ببینید»، «صدای من را هم بشنوید». نمایش «مثل آب برای شکلات» بازخوانی قصه نسلی است تا «تیتا»ی خودش را از نزدیک ببیند، بهویژه تیتای زنانی که قربانیان این نسل بودند.
«مثل آب برای شکلات» ضیافتی است با عطر و طعم و بو و رنگ غذاهای مکزیکی تا لحظههای خوب و حال خوبی را که این روزها کم یافت میشود، به خودتان هدیه بدهید. بهقول بورخس، معیار اثر ادبی [هنری]، میزان لذت و احساسی است که در آدمی ایجاد میکند. «مثل آب برای شکلات» دقیقا همین کار را میکند تا تو را به اوج «لذت آگاهی» و «لذت یک مکاشفه» برساند: لذتی با استفاده خوب و درست از طراحی نور، لباس، صحنه و... و بهویژه موسیقی، که این نمایش را به یکی از موفقترین نمایشهای سالهای اخیر تبدیل کرده است.
روزنامه آرمان امروز. شماره 3105 . دوشنبه. 18 مرداد 1395.