سایت روشنگران: روزنامه بهار در تاریخ 16 تیرماه، یادداشتی از شهلا لاهیجی؛ مدیر انتشارات روشنگران، که خطاب به دکتر حسن روحانی نوشته شده بود، منتشر کرد. در ادامه متن کامل این یادداشت را می خوانید.
«آقای رئیس جمهور مراقب باشید!»
جناب آقای دکتر روحانی رییس جمهور محترم و منتخب مردم
خردمند و مصلحتاندیش ایران
با عرض تبریک حضور جنابعالی و آرزوی توفیق در انجام برنامههایی که در پایگاهها و بلندگوهای تبلیغاتی خود به این مردم شریف وعده دادید، من (یک ناشر یک لاقبا) کاری را که در سال دوم ریاست جمهوری دولت هفتم (البته به درخواست مکرر یکی از دفاتر نظرسنجی همان نهاد) انجام دادم و نوشتن دربارهی توفیق یا عدم توفیق رییس دولت در انجام وعدههای انتخاباتی را با نوشتن نامه به خود ایشان تاخت زدم، یک بار دیگر با همان سیاق یعنی نوشتن به «خود شما» و نه «دربارهتان» و نه پس از دو سال حتی پیش از به دست گرفتن فرمان اداره کشور و نه بنا به خواست یک دفتر نظرسنجی بلکه بر اساس احساس وظیفه و آرامش درون آشفته و نگران خود، همچنین ادایِ دین به تاریخ و به این مردم انجام میدهم.
در آن نامه ضعفهای دولت هفتم، همچنین جبههی ضربت خورده و ضرب دیدهی جناح مقابل را یادآوری کردم و لزوم اعتماد به نفس بیشتر و اعمال قدرت گستردهتر برای صیانت از قانون اساسی (با تمام ضعفها و کمبودهایش) و انجام وعدههای انتخاباتی که هنوز پس از دو سال رییس جمهور موفق به انجامش نشده بود بازگو کردم. البته تاکیدم بر مسایل اقتصادی و نداشتن هیچگونه طرح و روش مشخص اقتصادی این دولت بود و اینکه دولت با ضعفهایی که دارد هیچ یک از طرحهای خود در زمینهی (توسعهی سیاسی، توسعهی اقتصادی و اجتماعی) را نمیتواند پیاده کند.
مشکل دیگر در دوران دولت هفتم عوض شدن جایگاه قوه مقننه و مجریه با یکدیگر بود؛ به این معنی که مجلس که برگزیدهی مردم و لزوماً و لاجرم باید هوادار مردم باشد به تقابل با دولتی که لوایح تقدیمیاش کم و بیش به نفع مردم بود، پرداخته و نهایتاً دولت و مجلس در یک کشمکش غیر معمول مقابل هم قرار داشتند.
نامه مفصلی بود، آرزو دارم روزی بتوانم تمامی آن را برای ثبت در تاریخ در نشریهای چاپ کنم. باز در همین نامه نوشتم: آقای رییس جمهور، نگذارید ملت ایران انتخاب شما را یک اشتباه ارزیابی کنند چون شکست شما در حقیقت شکست ما مردم است...
جناب آقای دکتر روحانی رییس جمهور منتخب مردم ایران
این ملت شریف و آگاه علیرغم آنچه به او نسبت داده میشود، پس از مطالعهی شرایط و زیرورو کردن امکانات، عاقبت تصمیم خود را گرفت و لاجرم پای صندوق رای حاضر شد و بر اساس یک خردجمعی بی آن که انسجام حزبی یا گروهی در کار باشد رای خود را به نفع شما به صندوق ریخت.
این مردم از محدودیتهای شما در پست ریاستجمهوری آگاهند و از شما معجزه نمیخواهند اما کارهایی هست که شما در فعالیتهای انتخاباتی خود قولش را دادهاید و شدنی است و مغایر قانون هم نیست. اگر روزی یکی از خواستههای بر حق مردم در این مجلس تصویب نشد یا از فیلتر شورای نگهبان نگذشت، مطالب را صادقانه با مردم در میان بگذارید. بگذارید مردم باور کنند که شما همانی هستید که گفتهاید.
این مردم بعد از هشت سال تحمل رنج، ستمدیدگی و شنیدن دروغ و تحقیر شدن و دست و پنجه نرم کردن با گرانی افسار گسیخته و تبدیل شدن به گدایان در انتظار یارانه، بار دیگر با تمام دل پری که از انفعال اصلاحطلبان داشتند، به شما رای دادند تا شاید سایهی نابکار جنگ از سرشان کم شود، و زندگی روزمرهشان دیگر وابسته به پایین و بالا رفتن نرخ ارزهای خارجی نباشد و فرزندانشان از کوچک و بزرگ در آرزوی ترک این کشور و رفتن به هر جای ممکن، از هر وسیلهای استفاده نکنند. دیدگان این مردم و حتی مردم جهان به شما دوخته شده تا بدانند شما چگونه میخواهید یا میتوانید خواستههای این مردم را ساماندهی و اجرا کنید.
خود شما خوب میدانید که این مردم شایستهی زندگی بهتری هستند و شما به آنها مدیونید. شما واقعیت حرکت و عمل مردم را میدانید. این واقعیت را شما به حقیقت صداقت و ایمان و انجام وعدهها تبدیل کنید.
ما میدانیم راه شما دشوار و سنگهای دشمنان بسیار است که از فردای در دست گرفتن فرمان ادارهی کشور بر سر و روی شما خواهد بارید. ما آمادهایم سپر این سنگها شویم به شرط آن که شما هم به وعدههای خود عمل کنید. ما میدانیم شما قدرتی در قوهی قضاییه ندارید اما شاید با مذاکره با مقامات قضایی و امنیتی بتوانید مضار زندانی بودن زندائیان سیاسی و حصر کاندیداهای انتخابات 88 را گوشزد کنید. شاید این بتواند اولین اقدام باشد و اگر همه حسن نیت داشته باشیم، برنده میشوید. شاید برای اولین بار درتاریخ مشروطهی ایران، مردمی که به شما رای دادند، رایی آگاهانه و نه چندان دلخواه به صندوقها ریختند. رای مردم نتیجهی ساعتها کنکاش درونی و بیرونی و زیرو رو کردن شرایط بود. بنابراین، میدانستند چه میکنند. خطرات خلف وعدهی شما، یا مهندسی انتخابات و یا بیرون نیامدن نامتان از صندوق هم پیشبینی میشد. چهرههای ایستاده در صفوف اخذ رای را با دقت نگاه کنید. از آن چهرههای خندان با نشاط که رسانهی ملی ادعا میکرد، خبری نیست. مردم جدی اما مصمم هستند.
آقای دکتر حسن روحانی رییسجمهور محترم و منتخب ایران
با این مردم صادق باشید. مشکلات معلوم و راههای باز و بسته هم مشخصند نتایج گاهی زمانبر و گاهی فوری است. اولویت خواستهها بهبود معیشت مردم است که نیازمند تعامل و گفتگو بر اساس منافع ملی، با جهان است این نه اقدام، نه وظیفه، بلکه دِین است. آن هم دِین واجبه که عدم توجه به آن غفلت نیست بلکه «معصیت» است. این مردم بهای سنگینی برای بیکفایتیها پرداختهاند؛ چه بسیار کانونهای خانواده که ویران شد. جوانانی که ترک تحصیل کردند، زن و شوهرهایی که جدا شدند. بیمارانی که دارو نیافتند و مُردند. ببینید چه بار سنگین گناهان پیشینیان بر دوش شماست. شاید گام بعدی فضای امن جهت فعالیتهای مدنی باشد.امور مردم را به خودشان واگذار کنید و نگذارید سازمانها و نهادهای امنیتی به بهانههای واهی در امور اتحادیهها، اصناف و دیگر نهادهای مدنی دخالت کنند. در این راه نقش رسانه ملی بسیار مهم است. سیاستهای فعلی این رسانه پاسخگوی وضعیت فعلی جامعه ما نیست و باید با سیاستهای اصلاحی شما هماهنگ باشد. میدانم انتخاب رییس صدا و سیما در حوزهی اختیارات شما نیست. اما درهای این رسانه و ملحقات آن بر روی مردم (غیر خودی) بسته است و این، عمدتاً غیرخودیها بودند که به شما رای دادند، «خودیها» که نشان داده شد تعدادشان با همهی اما و اگرها چندان نیست، اختیار این رسانه را در دست دارند. رسانه ملی را باید به کسانی سپرد که برای مردم حرفی برای گفتن دارند، حرفی نو که شایستهی قدمت فرهنگی و تاریخی ما و جهان امروز باشد. چشمها را باید شست، جور دیگر باید دید. باید تعاریفی نو از انسان، جامعه و حقوق مردم ارائه کرد تا کسی به خود جرأت ندهد که از رسانهی ملی بیهیچ محابا ادعا کند که حقوق مردم هیچ است و اختیار همگی در دست یک شخص است که هر چه اراده کند بر مردم روا دارد و همین سخن، ابزار کافی به دست مخالفانی دهد که مدام از رسانههای برون مرزی بگویند: «نظام کنونی ایران، اصلاحناپذیر» است. بگذارید از رسانهی ملی صدای واقعی مردم شنیده شود. حتی اگر با انتقاد و مخالفت همراه باشد. جامعهای که در آن فقط صدای «مجیزگویان» شنیده شود و باقی مردم اجازه یا میلی برای حرف زدن و شکایت کردن نداشته باشند، محکوم به مرگ است. سزاوار توسعهیافتگی نیست. اجتماعی از مردم تنها، افسرده، غمگین و بیاعتماد است که مثل آجرچین بیملات یک بنا به بادی فرو میریزد. این را میتوانید در شکستهای بزرگ تاریخی ما مشاهده کنید. از اسکندر تا محمود افغان از انگلیس و روسیه تا کشتیهای پرتقالی. از حملهی مغول تا هجوم اعراب و از آزادیخواهانی که به دلیل خیانت خودی و توطئهی هوشمندانهی خارجی حمایت مردمی را از دست دادند و شکست خوردند. نظیر میرزا کوچکخان و رییس علی دلواری و بسیاری دیگر.
هنوز به مقولهی فرهنگ که دغدغه و دلمشغولی شغلی و کاری من است نپرداختهام. منتظر میشوم تا تکلیف وزیر ارشاد روشن شود، امیدوارم که انتخاب وزیر در جوی ملاحظهکارانه، امید اهالی فرهنگ را بر باد ندهد.
این موضوع را که خودش به حد کفایت مهم است به نامهی بعدی میسپارم و برای شما قوت و سلامت و توانایی بیشتر در پیشبرد خواستههای مردم را آرزو میکنم. راستی یادتان باشد ما زنان ایران سالهاست از مرحلهی داشتن یک «وزیر زن برای امور زنان و دیگر هیچ» گذشتهایم!!
آقای روحانی بسیار محترم و عزیز، همانگونه که در نامهی رییس جمهور قبلی هم یادآوری کرده بودم، شکست شما، شکست من و ما است. اما شکست به معنای ایستایی و مرگ یک ملت نیست و مردم دوباره با اتکاء به تجربیات گذشته خود، محکمتر برمیخیزند. همچون زمستان که میگذرد و جهان از نو سبز میشود. امیدوارم که سرفراز نزد ملت از این اریکه به زیر آیید و پس از هشت سال همانگونه که بر دست و دوش مردم بر صندلی ریاست جمهوری نشستید، روی دست مردم به میان مردم بازگردید و کارنامهی عملکرد خود را نگاه کنید و بگویید: «خدا را شکر که به مردم دروغ نگفتم و به آنچه گفته بودم عمل کردم.»
با ارادت فراوان
شهروند سادهی شهر شما
شهلا لاهیجی
درح خبر : 1392-09-11
بازدید : 6320