شهلا لاهیجی: تا چند روز دیگر ما مردم ایران سالروز انقلاب مشروطیت را که بیش از یکصد و اندی سال پیش به ناگهان حساب ایران را از سایر کشورهای خاورمیانه یا حتی آسیا و بخشی از اروپا جدا کرد، را جشن میگیریم. آن موقع هنوز روسیه در دست تزارها، عثمانی زیر حکومت سلطان بلامنازع شبه قاره هند شامل هندوستان و پاکستان و بنگلادش و سریلانکا جواهر امپراطوری بریتانیای کبیر و سایر سرزمینهای خاورمیانه صحنهی رقابت نظامی این سه قدرت منطقه بودند و به طور مستقل وجود خارجی نداشتند. اما در ایران انقلاب مشروطه به وقوع پیوست، پیروز شد، قانون اساسی نوشته شد و اختیارات شاه را محدود کرد و این چشماندازی برای آغاز حکومت مردم بر مردم بود.
در این انقلاب، همه از جان خویش مایه گذاشتند. زنان نیز. زیرا زنان هم خود را از همین مردم میدانستند بهویژه که در ماجرای تنباکو و یکی دو حرکت اجتماعی دیگر حضور جانانهی خود را نشان داده بودند.
در میان کشتهشدههای درگیریهای خونین بین مشروطهخواهان و استبدادطلبان، زنان مردپوش زیادی بودند که در حین عملیات کسی متوجه زن بودنشان نشده بود. این شهیدان راه آزادی، خود را از فرزندان و شوهران و پدران و برادران خویش جدا نمیدانستند.
هنگامی که قانون اساسی نوشته میشد، بودند مردانی که به شدت از حضور زنان به عنوان آحاد جامعه و برخورداری آنان از مواهب حکومت مردمی دفاع میکردند. اما نظر مخالفان چربید و مرحوم مدرس که به عنوان داور مرضیالطرفین انتخاب شده بود، در نهایت اعلام کرد: «هرچه جستجو و کنکاش کردم در این موجود (توجه کنید در این موجود نه در این انسان) عقلی ندیدم که بتواند بر سرنوشت خود حاکم شود و یا برای مملکت تکلیف معین کند. او ناقصالعقل است و باید تحت قیمومت مردان اداره شود و خوب و بد خود را بشناسد» به این ترتیب زنانی که در زیر چادرهایشان اعلامیههای مشروطیت را در شهر پخش میکردند یا اسلحه از این خانه به آن خانه میبردند و در درگیریها، جان بر کف دست با دشمنان آزادی میجنگیدند، در صف مجانین، مجرمین، ورشکستگان به تقصیر و... از حق مشارکت و انتخاب کردن و انتخاب شدن برای نمایندگی در خانه ملت محروم شدند. جالب اینجاست که موضوع مسکوت ماند. فریاد مخالفی نه از سوی هواداران حق رای زنان و نه خود زنان برنخاست. تاریخ هنوز پاسخ قانعکنندهای برای اینکه چرا چنان بود و چنین شد نداده. چرا زنانی که برای امتیاز تنباکو و در آغاز حرکت مشروطهخواهی چنان فعال بودند دست به اعتراض نزدند. یا آنگونه که بعدها بر سر دادن امتیاز چاپ اسکناس به انگلستان در مقابل همین مجلس آن تحصن و آن اعتراض و مقاومت را به راه انداختند، در مورد این اهانت سکوت کردند هنوز تحلیل قانعکنندهای داده نشده انقلاب مشروطیت ایران از این منظر جای مطالعه و نقد و تفصیل فراوان دارد. که متأسفانه هنوز به آن پرداخته نشده که باید بشود! اما هیچ صاحب نظری نمیتواند تلاش زنان را برای شکستن دیوار سنتهای کهنهی کهن و احقاق حقوق شهروندی و کسب دانش از سطوح ابتدایی تا عالی و حضور در ساحت جامعه در هر شکل و شمایل در صد سال اخیر و نقش پررنگ آنان در انتخابات دو یا سه دههی اخیر را انکار کند و حضور گستردهو تردیدناپذیر و حتی تعیینکنندهشان در جنبش یا پویش یا هر نام دیگری که بر آن گذاشته شود در تحرکهای اجتماعی، هم حقیقت است و هم عین واقعیت و در آن هیچ تردیدی نیست. بیگمان اکثریت جامعه نیز بر این اعتقاد است که حتی با نگاهی گذرا به موقعیت و وضعیت زنان در دهههای اخیر و حرکات الهامبخش آنان در عرصههای مختلف اجتماعی و حضور گستردهشان در تمامی صحنهها و رویدادهای نیم قرن اخیر ایران، امروزهی روز زنان نمیتوانند و نباید خود را تنها در چارچوب مسایل زنان و مشکلات و نارساییهای حقوقی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی در مقولههای جنسی ـ جنسیتی محفوظ و محبوس نگه دارند.
زیرا زنان اکنون در تمامی عرصهها از سیاست تا فرهنگ. از اقتصاد تا جامعه از تحصیلات عالی تا آموزش عالی آنچنان نقش پررنگ و پرجلایی دارند که دیگر نمیشود جدا از آحاد مردم نگریسته شوند. زیرا زنان در این دههها هرجا حضور داشتهاند از کارگر کارخانه گرفته تا متخصص بالامقام، از روزنامهنگار تا قصهنویس از استاد دانشگاه تا راننده اتوبوس از کشاورز تا کارخانهدار، از تاجرـ تا ریاست بانک نه تنها قابلیت بلکه پایداری، صداقت و دست و دل پا کی خود را نیز ثابت کردهاند. و اگر در این هشت سال و حتی پیش از آن به ویژه در چهارسال اخیر مصوبهها و آئیننامههایی مغایر منافع و حقوق آنان در دستور کار دولت وقت بود نه به دلیل در موقعیت ضعیف قرار داشتن، بلکه برعکس به دلیل مشاهدهی قدرت روزافزون آنان به ویژه در کسب دانش و تجربه و همچنین کارآفرینی و اداره و مدیریت مشاغلی که قبلاً ورود زنان به آن محدوده ممنوع به نظر میرسیده بیآنکه قانون اساسی منعی برای آن قایل شده باشد.
تا چند روز دیگر دولتی میرود و دولت دیگری که با رأی درخشان هیجده میلیون مردم انتخاب شده بر سرکار میآید. اما وارث ادارهی یک جامعهی آسیبدیده از سوءمدیریت و بحران اقتصادی ناشی از آن، تورم عنان گسیخته، تعطیلی واحدهای صنعتی و تولیدی یکی پس از دیگری و در پی آن بالا رفتن نرخ بیکاری که از چند سال پیش هم نرخ بالا و نگران کنندهای داشته و یکی از علل آن واردات بیرویه و عدم توانایی رقابت بخش آزاد تولیدی با اجناس وارداتی به دلیل قیمت بالای مواد اولیه، بیجان و گهگاه کم جان بودن اتحادیههای صنفی و کارگری که دستکم در میان معلمان و کارگران تنها خواستهی آنان پرداخت حقوق معوقه و افزایش دستمزدها مناسب و منطبق با سطح هزینههای حداقلی زندگی در کشوری که در چند سال گذشته از درآمدهای نجومی به دلیل بالا رفتن قیمت نفت برخوردار بوده، تأثیر مستقیم بر خانواده به ویژه زنان که مسئولیت مستقیم اقتصادی و امر تدبیر منزل و سیر کردن شکم افراد خانواده را دارند، گذاشته است.
محدودیتهای دانشجویی به ویژه تعیین حدود جنسیتی برای ورودی دختران، تفکیک جنسیتی که پنداشتی علناً میگوید «من این مقدار زن دارای تحصیلات عالی نمیخواهم!» اما در حقیقت به هر دو جنس اعمال میشود.
زنان و مردان کار کن اعم از خرده مالک یا کارگر در بخش کشاورزی روستایی به دلیل واردات بیرویهی، میوه، صیفی، برنج، مخصوصاً چای که عمدهی کارگران آن زنان بومی مناطق زیرکشت چای کشور بودند و با انهدام این صنعت آنان بیکار شدهاند آب آشامیدنی آلوده که بنا به گفتهی خود مسئولان، قبل از همه برای مادران و کودکان بیماریزا است و متولیان بهداشت، به مردم توصیه کردهاند که از آبهای بستهبندی شده، محصول چند کارخانهی داخلی که در کیفیت برخی از آنها شک و شبه وجود دارد استفاده کنند. و این توصیهی مقامات، آدم را یاد آن سخن ملکهی فرانسه میاندازد که گویا در جواب مردمی که از نداشتن نان گله میکردند به آنها توصیه کرده بود که به جای نان بیسکوئیت بخورند!!!. هوایی که علاوه بر سرب و اکسید کربن در کلان شهرها و پایتخت که بسیار بیش از میزان مجاز گزارش میشود، در یکی دو سال اخیر با پدیدهی جدید ریز ذرههای شن و خاک کشورهای همسایه شهرهای کوچک و بزرگ بسیاری را چنان آلوده کرده که به تعطیلی و توقف کسب و کار مردم انجامیده. قطع برق و بعضاً آب چند ساعت در شبانه روز که مردم را در گرمای بالای چهل درجه (که معمولاً گزارش نمیشود) و حدود پنجاه درجه در شهرهای گرمسیری کشور، همگان به ویژه زنان و مردان کار کن را وامانده و بیمار و گرمازده برجا میگذارد. سیاست خارجی نابخرادانه که دست قدرتهای بزرگ را باز گذاشته تا هرچه میخواهند بر سر این ملت بیاورند و حتی چشمانداز حمله و هجوم به کشور را پیش چشمان مضطرب و نگران ما بگشایند، نادیده گرفته شدن اصل قانون تفکیک قوا و زیر پا نهادن اصول قانون اساسی و عدم استقلال قوهی مقننه، وضعیت بحرانی مطبوعات، این رکن چهارم مشروطیت که در بندهای متعددی از قانون اساسی به آزادی آن اشاره شده، اما کار به جایی رسیده که بعد از همهی بگیر و ببندها! با تعطیلی نشریات زنان و مردان بسیاری را بیکار و بیدرآمد کرده و به صف بیکاران افزوده و نهاد مسئول با کمال بیپروایی اعلام میدارد که تعداد مطبوعات کشور بیش از حد احتیاج است!! و باید باز هم کمتر و کمتر شود، از قوهی قضائیه و نهاد قانونگذاری چه بگوییم که چه آسان مصوباتش زیرپا گذاشته میشود، که البته بخش عمدهای از این بیاعتنایی که باید قدرت جامعه از آن نشأت بگیرد و اعضای آن نمایندگان مردم و فقط مردم باشند با باز گذاشتن دست قوه مجریه برای مصرف ثروت ملی، کار را به جایی رسانده که قوه مجریه برای اَعمال مالی خود حتی پاسخ نهادهای حسابرسی را هم ندهد و ابرویی برای مجلس و مجلسیان باقی نگذارد و به خود اجازه دهد با سیاستهای نابخردانه و عوامگرا نظیر «فرزند بیشتر ـ زندگی بهتر» و جایزهی یک میلیون تومان برای هر نوزاد که فعلاً حلوای آن نسیه است و سیلی نقدش بعد از هجده سالگی نوزاد دریافت میشود که در آن وقت «کی مرده و کی زنده» اما همین امر اثر منفی خود را بر اقشار فقیر به ویژه زنان میگذارد. و دروغ که تبدیل به ارزش و اخلاق شده است.
در چنین شرایطی جای هیچگونه درنگ نیست که یک ارادهی جمعی و یک خردجمعی که پیوسته غریزهوار در مقاطع و بزنگاههای خطرناک تاریخی کشور ما را پایدار نگه داشته باید فراهم آید. این، عزم و خرد مرد و زن ایرانی است و به گمان من در وضعیت موجود، حرکات حقطلبانهی زنان نباید و نمیتواند تنها برای خود و حق خود محدود شود زن ایرانی از آزمون تاریخی خود سرفراز بیرون آمده و امروز توانایی آن را دارد که هم دوش و هم پا و همراه با پسران و پدران و شوهران و برادران خود برای تغییر وضعیت موجود و از میان برداشتن مصائب پیشرو و در نهایت دست یافتن به جامعهای مدنی و حکومت واقعی مردم بر مردم که بیشک حقوق برابر جنسیتی از شروط تردیدناپذیر تحقق آن است، همراه دولت جدیدی که به مردم قول و امید فراوان برای تغییر داده حرکت را آغاز کند. وضعیت بحرانی است. برای عبور از این وضعیت باید راهبردهای عملی و منطقی که کمترین هزینه را برای مردم داشته باشد اندیشید و به دقت بررسی و بهترینها انتخاب و به آن عمل شود. در غیر این صورت و با ادامهی وضعیت موجود، کشور با خطر اضمحلال و یا سقوط به صف کشورهای فقیر توسعه نیافته روبرو است.
این خود وظیفه و مسئولیت کسانی را که ظرف همین روزها به عنوان قدرت اجرایی سکان هدایت کشور را به عهده میگیرند، سنگینتر میکند. البته کسی فراموش نخواهد کرد که تحقق سالاری مردم بر سرنوشت خویش بدون حضور و وجود نهادهای جامعهی مدنی، قابل وصول نیست. مردم هزینهی خواستههای خویش را پرداخته و میپردازند. اکنون زمان وفای به عهد سکانداران است که مردم را به ساحل سلامت برسانند. همانگونه که کنشگران حرکتهای مسالمتآمیز زنان، باید دایرهی عمل خویش را به سایر سطوح و اقشار جامعه تسری دهند، مدیران اجرایی نیز باید زنان را در بخشهای تصمیمگیریهای کلان و استراتژیک مشارکت دهند. با چنین اجماع رهبری متشکل از زن و مرد باید راههای مسالمتآمیز و در عین حال کاربردی ایجاد نهادهای مدنی موجود، نظیر اتحادیههای سراسری کارگران، معلمان، دانشجویان و زنان سرآغاز این حرکت شمرده شود. باید از هماکنون به مردم توصیههای لازم برای رودررویی با این مشکلات را سامان داد. باید از مردم کمک طلبید که خود بهر شکل که میدانند کاری کنند تا آسیبهای کمتری به آنان وارد شود. امساک در مصرف و تا آنجا که ممکن است اجتناب از خرید تولیدات وارداتی به منظور حفظ و حمایت از آنچه در داخل کشور تولید میشود، باید به همگان توصیه شود. توصیه به صاحبان صنایع کوچک و مستقل داخلی برای ایجاد تشکلهای صنفی و اتحادیهای و از همین جنس پیشنهادها به کشاورزان، باغداران، صیفیکاران و کمکهای عملی و فکری رایگان به آنان برای تحقق این امر، گامهای نخست در حرکت به سوی ایجاد نهادهای مستقل جامعهی مدنی خواهد بود.
باید به کشورهایی که در جهت بهرهبرداری از تحریم ایران برای تقویت اقتصاد خود هستند یادآوری کرد که نباید از این آب گلآلود و تحریم ایران در صدد صید مقاصد منفعتطلبانهی خود باشند و بدانند مردم ما رفتار آنان را در محک و میزان قضاوت خود خواهند گذاشت و در آینده نسبت به آن واکنش نشان خواهند داد. همچنین به قدرتهای بزرگ و سرمایهداری جهانی حالی کرد و هشدار داد که مردم ایران ملتی صلحجو و خواهان جهانی بدون سلاح اتمی و یا سلاحهای کشتار جمعی و اصولاً هر نوع خشونت و جنگ و ستیز چه در منطقه و چه در جهان است. هر نوع رفتار خشونتآمیز اعم از خشونت اقتصادی نظیر تحریم و خشونتهای نظامی، آنان را در صف دشمنان ملت ایران قرار خواهد داد.
«سالروز پیروزی انقلاب مشروطه بر همگان مبارک باد.»
درح خبر : 1392-09-11
بازدید : 6584