یادداشتی از «رامین مستقیم» به انگیزهی انتشار کتاب «حقوق انسان»
سایت روشنگران: کتاب «حقوق انسان» اثر «توماس پین» با ترجمهی «رامین مستقیم» به تازگی توسط انتشارات روشنگران و مطالعات زنان منتشر شده است.
متنی که در ادامه میخوانید یادداشتِ مترجمِ کتاب «حقوق انسان» است که به انگیزهی انتشار کتاب نگاشته است.
در سدهی هيجدهمِ ميلادی، انگارههای فلسفی دگرگون شده بودند و متفكران و فيلسوفان واضعِ فلسفههای سياسی نظير ولتر، جانلاک، ميلتون و روسو در اروپا از سویی و ويليام پين و راجر ويليام در آمريكا از سوی دیگر و دهها متفكر از این دست نظريه سياسی و طرحی نو پيش كشيده بودند، اما كسی بايد میآمد و روش دگرگونسازی جامعهها را به زبان همهفهم به مردمی عامی؛ كارگران صنايع، كشاورزانی كه اگر كتابی در زندگی خوانده بودند، انجيل بود، تفهيم و تبيين میكرد. آن فرد ژندهپوش و سیوچند ساله «توماس پين» انگليسی بود كه انگليسی نماند، آمريكايی شد و در ادامهی انقلابیگری به دفاع تمام قد از انقلاب فرانسه پرداخت و در دفاع از لويی شانزده، مدافع انقلابِ آمريكا گردنش را به لبهی گيوتين نزديک كرد. او جزوه «حقوق انسان» را در نقد كتاب «تعمقاتی در باب انقلاب در فرانسه» اثر دست «ادموند بورک» نوشت. ادموند بورکِ مرفه، فاضل و متفكر كجا و توماس پينِ شكم بنددوزِ يکلاقبا كجا! توماس پين بر پايه همان «عقل سليم» و عقل خودبنياد با متفكری چند سروگردن از خود بزرگتر سر شاخ شد و به دفاع از انقلاب فرانسه و قانون اساسی ملهم از آن پرداخت. اين شهامت را انسان آزاد از قيود بيرونی سلطنت و كليسا دارد. انسانی كه از حقوق طبيعی خود دفاع كند صرفنظر از اينكه كسی كه در برابر او ايستاده شاه است يا كشيش يا شخصی دانشگاه رفته يا سرمايهدار و يا ژندهپوشی همچون توماس پين.
در جزوه حقوق انسان، توماس پين نثر متكلف و زيبای ادموند بورک را میستايد اما آن را فاقد معنا برای انسان آزاد از قيود بيرونی و ذهنی میداند. توماس پين روش تغيير جهان را از كتابها اتخاذ نمیكند بلكه در درون هر جامعه با مشاهده مردمانِ پيرامون خود جستوجو میكند. او در كتاب حقوق انسان روشهای تغيير را عرضه میكند كه الزاما نسخهای يكسان برای همه جوامع بشری نيست. او حلقه واسط بين متفكران درجه يک مانند جان لاک با مردمی است كه از بازوی خود برای امرار معاش بيشتر استفاده میكنند تا انگشتان برای نوشتن و مغز برای فكر كردن. پین متفكر سياسی جزوهنويسی است كه وضع موجود را نقد میكند و مقهورِ قدرت زورمندان و دانشِ دانشمندان نمیشود. او از فرديت انسان و عقل خودبنيادِ او در برابر سلطنت دنيوی پادشاهان اروپا و سلاطين عثمانی و سلطنت معنوی ارباب كليسا دفاع میكند.
از اينرو اگر جزوهی حقوق انسان نوشته نمیشد در سده بيستم، سی اصلِ «حقوق بشر» كه بهرهمندی از آزادی فردی و اجتماعی را حق بشر در سراسر جهان میبيند، به ميثاق بشری تبديل نمیشد. او زمانی به آمريكا گريخت كه درآنجا «آزادی از هر قيد سلطنتی و كليسايی و آزادی برای هر عملی كه به ديگری ضرری نمیزند حق مسلم» تلقی میشد، اما مردمان «بلند بالا در قاره جديد» راه رسيدن به آزادی و نهادينه كردن آن را نمیدانستند. او در آمريكا «عقل سليم» را نوشت كه در شمارگان با انجيل، پر فروشترين كتاب در سده هيجدهم، پهلو زد و هم او در فرانسه به دادِ انقلاب فرانسه رسید و اهميت آن را برای همهی بشريت در كتاب حقوق انسان با زبانی ساده و نه فاخر تبيين كرد.
در ايران خواندن كتابهای فيلسوفان درجه یک غربی رايج است اما درباره چگونگیِ تغيير و رسيدن از نقطه «الف» به «ب» و تا آخر «ی» ديگر منبع نيست و جز «چه بايد كردهای روسی» افق ديگری فراروی خوانندگانِ فارسیزبان باز نيست. از این منظر خواندنِ کتابِ «حقوق انسان» برای علاقهمندان به انقلاب فرانسه و ساير انقلابها و نيز كسانی كه سيرِ تحولات در اروپا را دنبال میكنند امری ناگزير است.
لینک خرید کتاب «حقوق انسان» در سایت روشنگران:
http://roshangaran-pub.ir/bookshow/B451704444