یادداشتی از دکتر عباس محمدی اصل به انگیزهی انتشار کتاب «جنسیت و فلسفهی سیاسی انتخابات»
برای انسان در مقام انسان،
تنها چیزی ارزشمند است
که او بتواند با شور و از خودگذشتگی
آن را دنبال کند.
«ماكس وبر»
انتخابات در تمايز از همهپرسی به منزله نظرخواهی از مردم برای اصلاحيههای قانونی عمده عبارت است از فرايند تصميمگيری رسمی گزينش شخص يا اشخاصی توسط زنان و مردان جامعه برای اداره امور عمومیشان طی مدتی معلوم با ریختن رأی به صندوقهای انتخاباتی. اين مكانيسم انتخاباتی از قرن 17 ميلادی اساس تحقق دمكراسی نيابتی با انتخاب نامزدهای برگزیده خصوصا در قوای مجريه و مقننه و قضائيه و حتی در انجمنهای داوطلبانه و امثالهم بوده است.
انتخابات بهعنوان ابزاری برای گزینش دمكراتيک نمایندگان شهروندان زن و مرد آنگاه معنای واقعی میيابد كه توسط نهادهای تماميتخواه يا گروهسالاریهای تودهای انجام نشده و توزيع سمتهای سیاسی توسط قرعه صورت نپذيرد. مسائلی نظیر حق رأی برای گروههای اقلیت و حتی نيمه مغفول جامعه يعنی زنان، بخش بزرگی از تاریخ انتخابات را در بر میگیرد. مردان به عنوان گروه فرهنگی غالب در پارادايم مذكر بر انتخابات تسلط داشته و هنوز هم در بسیاری از کشورهای جهان چنین وضعی دارند. مثلا نخستین انتخابات در بریتانیا و ایالات متحده تحت تسلط زمینداران و طبقه حاکمه برگزار شد و از دهه ۱۹۲۰ بود كه در بسیاری از کشورها اندیشه اعطای حق رأی به زنان بوجود آمد.
معمولا حق رأی و نيز تعيين نامزدهای سياسی صلاحيتدار به شكل مستقيم يا غيرمستقيم مخصوص شهروندان یک کشور صرفنظر از جنسيتشان است. نظامهای انتخاباتی شامل ترتیباتی قانونی برای تبدیل رأی زنان و مردان جامعه به یک تصمیم سیاسی است. شفافیت و مسئولیتپذیری چونان اركان دمكراسی از ملزومات اساسی انتخابات آزاد و منصفانه بوده و بدون حضور همبرابر و آزاد و مستقل زنان و مردان شهروند نمیتوان از مشاركت مدنی آنان در تدوين و اجرا و نظارت اصلاحی قوانين خودخواستهشان اطمينان حاصل كرد و در غياب مقامهای انتخابی پاسخگو به ايشان به توسعه پايدار انديشيد. این مقامها در مقاطع زمانی مشخص به شهروندان زن و مرد مراجعه میکنند تا از آنها در مورد وکالت تفويضی ايشان برای حضور در پست خود، مجددا اجازه قانونمند بگیرند. انتخابات بیطرف با جلب اعتماد زنان و مردان شهروند به حقيقتی گفتمانی ميدان میدهد كه صدق آن نهتنها پس از دوره انتخابات كه حتی طی اين دوره از سوی احزاب و سازمانهای غيردولتی دائما راستیآزمائی میشود. حاكميت قانون خودخواسته توسط زنان و مردان تنها در صورتی ممكن است كه انتخابات با استانداردهائی نظیر آزادی و عدالت و نه دخالت دولتهای مستقر در آن با كاربرد قدرت اجرایی مثل پلیس، حکومت نظامی، سانسور و امثالهم برای ابقای در قدرت توام گردد. در غير اين صورت ممکن است حتی اعضای جناحی سیاسی در مجلس قانونگذاری از قدرت اکثریت یا اکثریت مطلق برای تصویب یا اصلاح قوانین به سود خود استفاده کنند و نگذارند قدرت دست به دست شود. نهادهای غیردولتی هم میتوانند با استفاده از زور، تهدید کلامی یا فریب و تاثيرش بر رأیدهی یا شمارش نادرست، نتایج انتخابات را بگردانند.
در همه اين موارد حضور زنان در عرصه انتخابات چه به عنوان نامزد و چه به عنوان انتخابكننده ضروری است و بی آن دمكراسی بیمعنا است. آزادی رسانهها در اين ميان فضای باز گفتگوهای سیاسی را ميان رسانههای واجد آزادی بيان و بیطرف برای گردش اطلاعات لازم میآورد تا انتخابات به تبليغات تقليل نپذيرد. قوانین ناعادلانه در عرصه حوزهبندیهايی نارسا، رد صلاحیت نامزدهای رقیب، ایجاد محدودیتهای شدید برای تعيين نامزدها و دستکاری حد نصاب برای موفقیت در انتخابات اما از جمله طرقی است كه تماميتخواهان میكوشند شكاف جنسيتی جامعه را نيمه منفعل و تابع خواست مردان ساخته يا از كارش بياندازند. دخالت قدرتمندان (بخوانيد مردان) در حذف رقبا (بخوانيد زنان) يا بستن ستادهای انتخاباتی و تحت فشار نهادن کارزارهای انتخاباتی با اتهاماتی موهوم در همين زمينه به كار میآيد. پر کردن صندوقها پیش از انتخابات، دستکاری دستگاههای رأیگیری، نابودی برگههای رأی، سرکوب رأیدهندگان، تقلب در نامنویسی رأیدهندگان، تقلب در ثبت محل سکونت رأیدهندگان، تقلب در جدولبندی نتایج و استفاده از زور یا تهدید در مکانهای رأیگیری از جمله راههای دستکاری در مکانیسم انتخابات به اين منظورند كه با متقاعد ساختن نامزدها برای کنار کشیدن از طریق رشوه، باج، تهدید یا زور هم تكميل میشوند.
از آنجا كه برگزاری انتخابات آزاد و همبرابر و بیسالار ميان زنان و مردان شهروند به جامعهپذيری ديرپائی نياز دارد، كتاب «جنسيت و فلسفه سياسی انتخابات» میكوشد نسبت جنسيت و قدرت در حوزههای عمومی و خصوصی را چونان مبنای مشاركت دمكراتيک در قانونگذاری مدنی جلوه دهد و حاكميت آزاد در حق تعيين سرنوشت زنان و مردان را دستمايه تحقق توسعه پايدار در عصر بیسالار جهانیشدن بشمارد.