* یادداشت اختصاصی از دکتر عباس محمدی اصل
گندم خال تو در خُلد ره آدم زد
زلف شیطان صفتت راهزنحوا شد
شاطر عباس صبوحی
تمامیتخواهی هیچگاه به کنترل تام و تمام کلیه عرصههای زندگی همه آحاد جامعه توفیق نمییابد؛ زیرا نه آن قدر کارگزار دارد که بتوانند مامور چنین کاری شوند و نه عرصههای وضعیتی قابل احصاء و تعیین پیشینی است. هزینه چنین اصطکاکی نیز مانع از تحقق توسعه پایدار است و تجمیع وجدانی کنشها زنان و مردان در نیل به ترقی و پیشرفت را امکان نمیدهد.
تنها در قالب عضویت داوطلبانه زنان و مردان شهروند در تشکلهای مدنی است که آنان در پیگیری منافع و تعلقات خاصشان بپردازند، ناگزیر از تشریک مساعی و تدوین برنامههای سیاسی برای نیل به توفیق جمعی هستند و این امر تحزب را الزام میآورد. آنگاه مشارکت در انتخاب کارگزارانی از این احزاب برای نیل به برنامههای سیاسی مورد اجماع دستمایه همیاری همگانی در تدوین و اجرا و نظارت اصلاحی بر قوانین شده و حق حاکمیت تفویضی این شهروندان به حاکمیت را به نحو بورکراتیک در استخدام خودشان در پیشبرد این روند به کار میگیرد. ملت، مرزبندی این شهروندان را تشکیل میدهد؛ اما مصالح جمعی بر منافع فردی زنان و مردان مستقل و همبرابر و آزاد غالب نمیآید و اتحادیهها و اصناف و احزاب از حاکمیت دولت برکنارند. اعتماد به نوآوری آنان و نه توسل به تکرار زندگی نوعی میتواند از تمرکز ثروت و قدرت و منزلت و معرفت جلو گیرید. پیگیری منافع خودخواهانه و نه تعلقات خودپرستانه بدون هر گونه دخالت دولتی به اعتلای سبک زندگی و استاندارهای آن حکم میدهد. در غیر این صورت دولت با هر قدر نیرو و امکانات و اعتبار نمیتواند چنین محرکی را در چرخ صنعت و فن بدهد و بلکه این مداخلات به فساد اخلاق اجتماعی هم حکم میدهد؛ زیرا با تبعیض و پیشداوری به بیعدالتی گرائیده و آدمیان را به بداخلاقی و بیاخلاقی میکشاند.
در جامعه مدنی نه تنها احزاب به پیگیری منویات زنان و مردان آزاد و مستقل و آزاد مامورند؛ بلکه علاوه بر نظارت سازمانهای غیردولتی، امکان تحقق جنبشهای اجتماعی و بلکه نافرمانی مدنی نیز منتفی نیست. انتخابات آزاد چیزی جز پیروی از هنجارها را پیش پای شهروندان نمیگذارد؛ زیرا قوانین زندگی از خواست خودشان نشات میگیرد و به تامین منافع و تعلقات خودشان مامور است.
حل و فصل گفتمانی مسائل زنان و مردان شهروند در نظام حزبی از طریق انتخابات تنسیق میشود و روزنههای بروز خشونت و نفی اقتدار به هر روی بسته میشود. اعتراض و انقلاب تا وقتی که امکان گفتگو باقی است، محلی از اعراب نمییابد و اقتدار گفتمانی از کلیه مظاهر فردی تمامیتخواهی و وحشت آفرینی به دور است.
مشارکت همگانی در تدوین و اجرای برنامههای توسعه از مسئولیت تام و تمام کارگزاری واحد برای هر گونه خودسری جلو میگیرد و همه را مسئولانه در اصلاح آن مشارکت میدهد. زنان و مردان، قوانین خودخواسته خویش را از صمیم قلب پاس میدارند و این کار نه تنها به ناظر بیرونی نیاز ندارد؛ بلکه بیشترین نیرو را برای تحقق مییابد. انسجام در این پرتو با عدالت قرین میشود و وفاداری از هر گونه تنش و بحران ممانعت به عمل میآورد.
حرکات جهشی و ارتجالی تودهای غالبا کور است و پر هزینه. در جامعه مدنی اما مشارکت انتخاباتی کلیه شهروندان زن و مرد به ارتباطات مستمر حاکمیت منتخب و مردمانش حکم میدهد و گرایش به تغییرات بیبرنامه را به تودهها نمیدهد. این روی دیگر سکه امکان استفاده پوپولیستی از تودهها توسط تمامیتخواهی در نبود مشارکت مدنی است. تمامیتخواهی با هر میزان از اعمال کنترل اما نمیتواند احساس بیعدالتی و بیانصافی در دل و جان آحاد جامعه را فرونشاند. آحاد این جامعه با هیچ چیز موافقت ندارند و فرصت طلبی پیشه میکنند و قابل اعتماد نیستند. کار اجباری و از سر ترس نیز به نتیجه مطلوب راه نمیبرد و بلکه ظاهرسازی را میافزاید.
نویسنده : دکتر عباس محمدی اصل
بازدید : 732