جنسیت، همدلی و شایسته سالاری



* یادداشت اختصاصی از دکتر عباس محمدی اصل


هر آن‌کس که دیگران را مدنظر قرار می‌دهد و مایل باشد دیگران او را مدنظر قرار دهند برای اعتبار اجتماعی ارزش قائل است.
"ژان ژاک روسو"

همکاری، رقابت، همچشمی و یا مسابقه در سیاست یا هیچیک؟ این سوالی است که ممکن است زنان و مردان شهروند در پیگیری منافع و تعلقات‌شان با آن مواجه شوند و درصدد پاسخگوئی به آن بر آیند. پیدا است که هیچکس جز خود این زنان و مردان نیز نمی‌تواند به نحو مستقل و آزاد و همبرابر از منافع و تعلقات‌شان سر در آورده و به نحوی بهینه آنها را پی گیرد. اگر قرار باشد توسعه پایدار نیز در ملتقای پیگیری این تعلقات و منافع توسط خود زنان و مردان صاحب‌شان تحقق پذیرد، آنگاه از شهروندان مستقل و آزاد و همبرابر زن و مرد انتظار می‌رود در فرایندهای سیاسی نظیر رای دادن و انتخابات چه به شکل انتخاب‌کننده و چه به صورت انتخاب‌شونده حضور به هم رسانند و آن را فعالانه سر و سامان دهند و پی گیرند.

مشارکت سیاسی است که همدلی زنان و مردان شهروند را می‌افزاید؛ اما این مشارکت نیز تحقق نمی‌پذیرد مگر آنکه همین شهروندان آزاد و مستقل و همبرابر به دریافت خاصی از مشارکت سیاسی و نیز مهارت در انجامش مجهز گردند. پیچیدگی‌های سیاست مدرن نیز اقتضا دارد شهروندان زن و مرد از این مشارکت، فهم واقع‌بینانه‌تری بیابند و با دانش و چشم‌انداز گسترده‌تری نسبت به تحقق ماهرانه مشارکت سیاسی اقدام کنند. مثلا اینک کاندیداها فقط حسب معرفی احزاب شناخته نمی‌شوند؛ بلکه تناسب وزن هر حزب با آراء درونیش نسبت به هر کاندیدا نیز عامل تعیین کننده‌ای در اقبال همگانی به آنها قلمداد می‌گردد. به علاوه شهروندان زن و مرد باید قادر باشند پیامدهای بلندمدت و کوتاه‌مدت برنامه‌های کاندیداها را از سیاست خارجی گرفته تا برنامه‌های مالیاتی و امثالهم تشخیص دهند و بنا به نسبت منافع و تعلقات‌شان با آنها کاندیداهای مورد نظر خود را برگزینند.

شناخت و مهارت زنان و مردان رای‌دهنده متفاوت است؛ زیرا حداقل این است که در پارادایم مذکر، زنان از عرصه عمومی به دور نگه داشته شده و زمان می‌خواهد تا موانع پیش پای آنان در این مسیر همچون مردان از میان برداشته شود. این درست همانند تفاوت‌هائی است که بنا به انتظارت آموزشی و شغلی در دانش و مهارت آنان بروز می‌کند، خصوصا آنکه منافع و تعلقات‌شان نیز در جریان زندگی و مشارکت سیاسی نه یکپارچه است و نه قرار است یکدست باشد.

همه این احوال مشارکت سیاسی را متاثر می‌کند و اگر قرار است شایسته‌سالاری در جامعه برقرار گردد، چاره‌ای جز رفع موانع و نابرابری‌های مختلف جنس-جنسیتی و طبقاتی و قومی و دینی و نظایر آنها از سر راه مشارکت سیاسی نیست. مثلا جایگاه اجتماعی زنان و مردان یا دانش زندگی آنان به فراخور دسترسی‌ها و تلقی‌های اجتماعی فرق می‌کند و اگر این تفاوت جایگاه و مجال به مانعی بر سر راه مشارکت سیاسی تبدیل شود قاعدتا نمی‌تواند همدلی آنان را برانگیزد و شهروندان بتوانند با احراز صلاحیت و اهلیت لازم به نحوی شایسته در تمشیت امور مدنی مرتبط به منافع و تعلقات خاص خودشان مشارکت ورزند و آن را پیش برند. تفاوت زنان و مردان درست شبیه تفاوت طبقات پایین و متوسط در عرصه سیاست‌ورزی است که نمی‌توان طبقه پایین را به لحاظ دور بودن از مواضع همیاری و رهبری سیاسی همچون طبقه متوسط از فرایند این مشارکت دور یا باز داشت.

خواه ناخواه زنان و مردان از دانش و مهارت متفاوتی برای سیاست‌ورزی برخوردارند؛ اما آنچه به رفع این مانع مساعدت می‌کند احساس نیاز آنان به تامین منافع و تعلقات‌شان از این رهگذر است. زنان و مردان شهروند بنا به احساس نیاز به تامین منافع و تعلقات‌شان می‌کوشند به دانش و مهارت لازم برای مشارکت سیاسی مجهز شوند. هم از این رو است که زنان شاغل و تحصیلکرده از حضور مستقل و آزاد و همبرابرتری نسبت به زنان خانه‌دار و کم سواد در عرصه انتخابات سیاسی برخوردارند. زنان فقیر و کم‌سواد و حتی کم‌درآمد شاغل در مشاغل غیرماهرانه از احساس تعلق کمتری به امور سیاسی برخوردارند و حداکثر این است که مثلا حضور در انتخابات را به تبع مردانی چون پدر و برادر و شوهر پی می‌گیرند و جز این فضائی را برای مشارکت سیاسی پیش روی خود متصور نیستند. این زنان همچون طبقه پایین شاید هم اساسا باور نداشته باشند که سیاست اصلا معطوف به آنان است یا می‌تواند بنا به مشارکت آنان تنسیق پذیرد. بسیاری زنان حتی در طبقه متوسط و مواضع برتر گروهی نیز معتقدند سیاست چیزی است در فراسوی خواست و کنترل آنان و لذا فایدتی بر این مشارکت مترتب نیست.

انگیزش مشارکت سیاسی در زنان و مردان شهروند از یک سو به تامین منافع و تعلقات آنها بر می‌گردد و از طرفی به مجال‌های عینی چنین مشارکتی ارجاع می‌یابد. تکمیل وظایف شهروندی زنان و مردان در ملتقای این دو حد رقم می‌خورد. در فضای لیبرال­‌دمکرات، این دو حد ذهنی و عینی به نقطه تلاقی بهینه می‌رسند و بیشترین میزان مشارکت را نزد زنان و مردان آزاد و همبرابر و مستقل رقم می‌زنند. ارزش مشارکت در این فضا تحمیلی نبوده و بلکه از پشتیبانی وجدانی زنان و مردان شهروند برخوردار است. احساس تعهد آنان به مشارکت در سیاست بازتاب تامین منافع و تعلقات خاص خودشان است و این منافع و تعلقات نیز در آینه توسعه پایدار تجلی می‌کند. روشن است که همدلی با این روند تنها به میانجی‌گری شایسته‌سالاری در میانه منافع و تعلقات شخصی زنان و مردان با سیاستگذاری منتخبین قانونگذار و مجری و داور منتخب خودشان صورت می‌بندد.

سبک‌های مختلف مشارکت در نقطه برآوردن بیشترین منافع و تعلقات شهروندان زن و مرد مستقل و آزاد و همبرابر، بهینه می‌شوند و بر حسب جامعه‌پذیری در جان آنان نشسته و منش این شهروندان را بوجود می‌آورند. رساندن زنان به حدی از آزادی و استقلال و همبرابری با مردان جهت مشارکت سیاسی از این حیث فرض است، ورنه بیم آن میرود که زنان نیز مانند مردان فرودست از این مشارکت طرفی نبندند و در مسئولیتزدائی از خویش اجازه دهند در دیگی که برایشان نجوشد، سر سگ بجوشد. آنگاه مشارکت صرف مردان در این روند به معنای عدم مشارکت خواهد بود و اهداف توسعه پایدار را محقق نمی‌سازد؛ بویژه آنکه عدم رقابت سیاسی از شایسته‌سالاری و همدلی ممانعت به عمل می‌آورد و در این حد هم متوقف نشده و بلکه بی‌اخلاقی مدنی را رواج می‌بخشد. جهت این بی‌اخلاقی در احساسی نهفته که به زنان و مردان از مهندسی شدن زندگی‌شان توسط نیروهائی رقم می‌خورد که البته در پی مطامع خود هستند و نمی‌توانند دایه مهربان‌تر از مادر یا کاسه داغ‌تر از آش شوند . به عبارت دیگر عدم شمول هر گونه پیشوائی انفرادی در عصر تخصص و تنوع بر منافع و علائق کلیه شهروندان زن و مرد، اساس قانونگریزی و در واقع آمریت یکجانبه از بالا به پایین را پی می‌افکند و بر این سیاق به انحطاط اجتماعی راه می‌دهد.

توسعه پایدار بدون حضور نیمی از اعضای آن یعنی زنان دست نمی‌دهد و شرط این کار عبارت از جلب همیاری آنان در انتخابات سیاسی است. لازمه این کار اطمینان خاطر دادن به آنان از شایسته‌سالاری و توجه به آراء ایشان است. افزایش گرایش زنان به حضور در انتخابات ضمنا به این نکته بر می‌گردد که مردان از روابط نابرابر قدرت برای تامین منافع و تعلقات یکجانبه‌شان سود نمی‌برند. به علاوه ضرورت دارد زنان به عنوان شکاف جنسیتی مستقلی در انتخابات آزاد حضور به هم رسانند و هم بتواند فعالانه به عنوان انتخاب‌کننده و انتخاب‌شونده در این عرصه حضور یابند و هم در راستای بر عهده‌گیری سیاست ورزی یا پیگیری منافع و تعلقات‌شان در مسیر مشارکت سیاسی گام بردارند. 


هر آن*#*کس که دیگران را مدنظر قرار می*#*دهد و مایل باشد دیگران او را مدنظر قرار دهند برای اعتبار اجتماعی ارزش قائل است.
"ژان ژاک روسو"

همکاری، رقابت، همچشمی و یا مسابقه در سیاست یا هیچیک؟ این سوالی است که ممکن است زنان و مردان شهروند در پیگیری منافع و تعلقات*#*شان با آن مواجه شوند و درصدد پاسخگوئی به آن بر آیند. پیدا است که هیچکس جز خود این زنان و مردان نیز نمی*#*تواند به نحو مستقل و آزاد و همبرابر از منافع و تعلقات*#*شان سر در آورده و به نحوی بهینه آنها را پی گیرد. اگر قرار باشد توسعه پایدار نیز در ملتقای پیگیری این تعلقات و منافع توسط خود زنان و مردان صاحب*#*شان تحقق پذیرد، آنگاه از شهروندان مستقل و آزاد و همبرابر زن و مرد انتظار می*#*رود در فرایندهای سیاسی نظیر رای دادن و انتخابات چه به شکل انتخاب*#*کننده و چه به صورت انتخاب*#*شونده حضور به هم رسانند و آن را فعالانه سر و سامان دهند و پی گیرند.

مشارکت سیاسی است که همدلی زنان و مردان شهروند را می*#*افزاید؛ اما این مشارکت نیز تحقق نمی*#*پذیرد مگر آنکه همین شهروندان آزاد و مستقل و همبرابر به دریافت خاصی از مشارکت سیاسی و نیز مهارت در انجامش مجهز گردند. پیچیدگی*#*های سیاست مدرن نیز اقتضا دارد شهروندان زن و مرد از این مشارکت، فهم واقع*#*بینانه*#*تری بیابند و با دانش و چشم*#*انداز گسترده*#*تری نسبت به تحقق ماهرانه مشارکت سیاسی اقدام کنند. مثلا اینک کاندیداها فقط حسب معرفی احزاب شناخته نمی*#*شوند؛ بلکه تناسب وزن هر حزب با آراء درونیش نسبت به هر کاندیدا نیز عامل تعیین کننده*#*ای در اقبال همگانی به آنها قلمداد می*#*گردد. به علاوه شهروندان زن و مرد باید قادر باشند پیامدهای بلندمدت و کوتاه*#*مدت برنامه*#*های کاندیداها را از سیاست خارجی گرفته تا برنامه*#*های مالیاتی و امثالهم تشخیص دهند و بنا به نسبت منافع و تعلقات*#*شان با آنها کاندیداهای مورد نظر خود را برگزینند.

شناخت و مهارت زنان و مردان رای*#*دهنده متفاوت است؛ زیرا حداقل این است که در پارادایم مذکر، زنان از عرصه عمومی به دور نگه داشته شده و زمان می*#*خواهد تا موانع پیش پای آنان در این مسیر همچون مردان از میان برداشته شود. این درست همانند تفاوت*#*هائی است که بنا به انتظارت آموزشی و شغلی در دانش و مهارت آنان بروز می*#*کند، خصوصا آنکه منافع و تعلقات*#*شان نیز در جریان زندگی و مشارکت سیاسی نه یکپارچه است و نه قرار است یکدست باشد.

همه این احوال مشارکت سیاسی را متاثر می*#*کند و اگر قرار است شایسته*#*سالاری در جامعه برقرار گردد، چاره*#*ای جز رفع موانع و نابرابری*#*های مختلف جنس-جنسیتی و طبقاتی و قومی و دینی و نظایر آنها از سر راه مشارکت سیاسی نیست. مثلا جایگاه اجتماعی زنان و مردان یا دانش زندگی آنان به فراخور دسترسی*#*ها و تلقی*#*های اجتماعی فرق می*#*کند و اگر این تفاوت جایگاه و مجال به مانعی بر سر راه مشارکت سیاسی تبدیل شود قاعدتا نمی*#*تواند همدلی آنان را برانگیزد و شهروندان بتوانند با احراز صلاحیت و اهلیت لازم به نحوی شایسته در تمشیت امور مدنی مرتبط به منافع و تعلقات خاص خودشان مشارکت ورزند و آن را پیش برند. تفاوت زنان و مردان درست شبیه تفاوت طبقات پایین و متوسط در عرصه سیاست*#*ورزی است که نمی*#*توان طبقه پایین را به لحاظ دور بودن از مواضع همیاری و رهبری سیاسی همچون طبقه متوسط از فرایند این مشارکت دور یا باز داشت.

خواه ناخواه زنان و مردان از دانش و مهارت متفاوتی برای سیاست*#*ورزی برخوردارند؛ اما آنچه به رفع این مانع مساعدت می*#*کند احساس نیاز آنان به تامین منافع و تعلقات*#*شان از این رهگذر است. زنان و مردان شهروند بنا به احساس نیاز به تامین منافع و تعلقات*#*شان می*#*کوشند به دانش و مهارت لازم برای مشارکت سیاسی مجهز شوند. هم از این رو است که زنان شاغل و تحصیلکرده از حضور مستقل و آزاد و همبرابرتری نسبت به زنان خانه*#*دار و کم سواد در عرصه انتخابات سیاسی برخوردارند. زنان فقیر و کم*#*سواد و حتی کم*#*درآمد شاغل در مشاغل غیرماهرانه از احساس تعلق کمتری به امور سیاسی برخوردارند و حداکثر این است که مثلا حضور در انتخابات را به تبع مردانی چون پدر و برادر و شوهر پی می*#*گیرند و جز این فضائی را برای مشارکت سیاسی پیش روی خود متصور نیستند. این زنان همچون طبقه پایین شاید هم اساسا باور نداشته باشند که سیاست اصلا معطوف به آنان است یا می*#*تواند بنا به مشارکت آنان تنسیق پذیرد. بسیاری زنان حتی در طبقه متوسط و مواضع برتر گروهی نیز معتقدند سیاست چیزی است در فراسوی خواست و کنترل آنان و لذا فایدتی بر این مشارکت مترتب نیست.

انگیزش مشارکت سیاسی در زنان و مردان شهروند از یک سو به تامین منافع و تعلقات آنها بر می*#*گردد و از طرفی به مجال*#*های عینی چنین مشارکتی ارجاع می*#*یابد. تکمیل وظایف شهروندی زنان و مردان در ملتقای این دو حد رقم می*#*خورد. در فضای لیبرال­*#*دمکرات، این دو حد ذهنی و عینی به نقطه تلاقی بهینه می*#*رسند و بیشترین میزان مشارکت را نزد زنان و مردان آزاد و همبرابر و مستقل رقم می*#*زنند. ارزش مشارکت در این فضا تحمیلی نبوده و بلکه از پشتیبانی وجدانی زنان و مردان شهروند برخوردار است. احساس تعهد آنان به مشارکت در سیاست بازتاب تامین منافع و تعلقات خاص خودشان است و این منافع و تعلقات نیز در آینه توسعه پایدار تجلی می*#*کند. روشن است که همدلی با این روند تنها به میانجی*#*گری شایسته*#*سالاری در میانه منافع و تعلقات شخصی زنان و مردان با سیاستگذاری منتخبین قانونگذار و مجری و داور منتخب خودشان صورت می*#*بندد.

سبک*#*های مختلف مشارکت در نقطه برآوردن بیشترین منافع و تعلقات شهروندان زن و مرد مستقل و آزاد و همبرابر، بهینه می*#*شوند و بر حسب جامعه*#*پذیری در جان آنان نشسته و منش این شهروندان را بوجود می*#*آورند. رساندن زنان به حدی از آزادی و استقلال و همبرابری با مردان جهت مشارکت سیاسی از این حیث فرض است، ورنه بیم آن می*#*رود که زنان نیز مانند مردان فرودست از این مشارکت طرفی نبندند و در مسئولیت*#*زدائی از خویش اجازه دهند در دیگی که برایشان نجوشد، سر سگ بجوشد. آنگاه مشارکت صرف مردان در این روند به معنای عدم مشارکت خواهد بود و اهداف توسعه پایدار را محقق نمی*#*سازد؛ بویژه آنکه عدم رقابت سیاسی از شایسته*#*سالاری و همدلی ممانعت به عمل می*#*آورد و در این حد هم متوقف نشده و بلکه بی*#*اخلاقی مدنی را رواج می*#*بخشد. جهت این بی*#*اخلاقی در احساسی نهفته که به زنان و مردان از مهندسی شدن زندگی*#*شان توسط نیروهائی رقم می*#*خورد که البته در پی مطامع خود هستند و نمی*#*توانند دایه مهربان*#*تر از مادر یا کاسه داغ*#*تر از آش شوند . به عبارت دیگر عدم شمول هر گونه پیشوائی انفرادی در عصر تخصص و تنوع بر منافع و علائق کلیه شهروندان زن و مرد، اساس قانونگریزی و در واقع آمریت یکجانبه از بالا به پایین را پی می*#*افکند و بر این سیاق به انحطاط اجتماعی راه می*#*دهد.

توسعه پایدار بدون حضور نیمی از اعضای آن یعنی زنان دست نمی*#*دهد و شرط این کار عبارت از جلب همیاری آنان در انتخابات سیاسی است. لازمه این کار اطمینان خاطر دادن به آنان از شایسته*#*سالاری و توجه به آراء ایشان است. افزایش گرایش زنان به حضور در انتخابات ضمنا به این نکته بر می*#*گردد که مردان از روابط نابرابر قدرت برای تامین منافع و تعلقات یکجانبه*#*شان سود نمی*#*برند. به علاوه ضرورت دارد زنان به عنوان شکاف جنسیتی مستقلی در انتخابات آزاد حضور به هم رسانند و هم بتواند فعالانه به عنوان انتخاب*#*کننده و انتخاب*#*شونده در این عرصه حضور یابند و هم در راستای بر عهده*#*گیری سیاست ورزی یا پیگیری منافع و تعلقات*#*شان در مسیر مشارکت سیاسی گام بردارند. 
-->
نویسنده : دکتر عباس محمدی اصل
درح خبر : 1394-09-30
بازدید : 6612



نظر کاربران :


نظر شما در باره این خبر :



اخبار مرتبط :

گزارش از نشست «معرفی و نقد کتاب شناخت هویت زن ایرانی» 
حلقه کتابخوانی صلح 
پیشنهاد نوروزی عصمت عباسی: رمان «در جستجوی فرخنده» 
کتاب‌های تازه نشر روشنگران از بیضایی تا یک کتاب انتخاباتی 
گامی به سوی بی‌سالاری 
جنسیت، قدرت و سازمان اجتماعی 
جنسیت، تکثرگرائی و انتخابات 
جنسیت، تحزب و تمامیت خواهی 
جنسیت و انتخابات ملی 
جنسیت، دمکراسی و انتخابات 
جنسیت و مقتضیات انتخابات دمکراتیک  
جنسیت، تجربه مشارکت و جهان بینی سیاسی  
جنسیت، اگزیستانسیالیسم و انتخابات  
جنسیت و همبرابری در انتخابات (یادداشتی اختصاصی از دکتر عباس محمدی اصل) 
جنسیت و انتخابات آزاد (یادداشت اختصاصی از دکتر عباس محمدی اصل) 
جنسیت و اقتدار انتخاباتی 
انتخابات مشارکتی و پدیداری به نام زن 
جنسیت، انتخابات و نفی خودکامگی 
سانسور یا جامعه پذیری زبان 
نفوذ زنان بر انتخابات 
زبان سانسور و سانسور زبان  
جامعه شناسی، عینیت و جنسیت  
جنسیت و قدرت در حوزه عمومی (یادداشتی اختصاصی از دکتر عباس محمدی اصل)  
جنسیت، خصومت و انتخابات (یادداشتی اختصاصی از دکتر عباس محمدی اصل) 
جنسیت و مشارکت در قانونگذاری (یادداشتی اختصاصی از دکتر عباس محمدی اصل) 
جنسیت، تبعیض مثبت و دموکراسی (یادداشتی اختصاصی از دکتر عباس محمدی اصل) 
یادداشت عصمت عباسی به انگیزه صوتی کردن کتاب «اگر بودی میگفتی...» 
روايت ميوه‌هاى درخت كهنسال سنت 
اوتیسم در رمانی با چاشنی عشق، مهاجرت و تنهایی 
گزارشی از مراسم رونمایی و معرفی تازه‌های انتشارات روشنگران و مطالعات زنان در تئاترشهر 
شهلا لاهیجی: «مطمئن هستم شما نیز «متولد شانزده آگوست»؛ جدیدترین اثر سپیده محمدیان را به جد دوست خواهید داشت.» 
جای بزرگ بیضایی در خانه خالی است 
موقعیت اضطراری و معیارهای اخلاقی در سینمای اصغر فرهادی کتاب شد- روایتی تلخ از مادران اوتیسمی در یک رمان 
رمان «متولد 16 آگوست» به قلم سپیده محمدیان منتشر شد 
شهلا لاهیجی: «بالاخره بخت با ما یار شد...» 
من فارغ از شور انتخاباتى كه وجود دارد به آقاى روحانى راى خواهم داد 
به روحانی رای می‌دهم... 
شهلا لاهیجی از «روایت حوا و خوشه‌ی گندم» می‌گوید... 
تازه‌های نشر روشنگران در بهار 96 
کتاب «جنسیت و فلسفه سیاسی انتخابات» منتشر شد 
بخشی از کتاب صوتی «روایت حوا و خوشه‌ی گندم» 
پیشنهاد نوروزی محمدرضا مرزوقی: کتاب «احساس تنهایی و توتالیتاریسم» 
فضیلتی به نام نامیِ نافرمانی 
محمدیان: «حمید فرخ نژاد» در آشنایی‌ام با فضای جنوب نقش بسزایی داشت 
«چهلم»؛ کتاب برگزیده روشنگران در سال 89  
«ژاک و اربابش» تجدید چاپ شد 

تماس با ما

بازدید امروز : 741
بازدید دیروز : 2884
بازدید ماه جاری : 60587
کل بازدید ها : 727554
 

کاربران آنلاین :  2
 

  تلفن دفتر فروش : 88723936 - 88722665
  نمابر : 88722665 
  ایمیل : roshangaran68@gmail.com 
  آدرس : خیابان یوسف آباد میدان فرهنگ – خیابان 33 – نبش آماج – شماره 21- واحد 3

کلیه حقوق این سایت متعلق به انتشارات روشنگران می باشد.