روزنامه جهان صنعت- فاطمه روشن: «ادبیات معاصر ایران جهانی نیست». کمتر کسی را میتوان پیدا کرد که این جمله را باور نداشته باشد. سالهاست ادبیات معاصر ما در سایه ادبیات غنی کلاسیک رنگ میبازد و همواره سوالهایی برای حل (به زعم خیلیها) این معضل مطرح میشود و پاسخی. اما تاکنون اقدامات دولت یا خود اهل ادب هم راهگشا نبوده و به نظر میرسد ورای این مهم که «آیا ادبیات معاصر ما ملی است»، برای اهل ادب جهانی شدن به امری مهم و آرزویی محال مبدل شده.
* آژانسهای ادبی و حضور در بازار جهانی
آژانسهای ادبی برای شناسایی بهترین آثار نویسندگان با موضوعات مختلف در جهان فعالیت میکنند و به تبادل آثار در بازارهای جهانی میپردازند. از سوی دیگر بسیاری از ناشران هم ترجیح میدهند شناسایی بازار برای تولید و عرضه در کشورهای خود و سایر کشورهای جهان را به آژانسهای ادبی واگذار کنند. در حل مشکل جهانی نشدن ادبیات معاصر ما به نظر میرسید آژانسهای ادبی راهحلی باشند. چندی پیش به همین منظور در کشور ما هم «آژانس ادبی غزال» شروع به کار کرد. در شرح فعالیتها و معرفی این آژانس در وبسایتشان آمده است: «آژانس ادبی غزال از سال 1391 با هدفی مشابه به منظور معرفی و عرضه آثار ادبی برتر ایران به بازار جهانی فعالیت خود را آغاز کرد و حوزه تخصصی خود را ابتدا به ادبیات داستانی بزرگسال محدود و متعاقبا ادبیات داستانی نوجوان را نیز به آن اضافه کرد. آژانس ادبی غزال در مدت فعالیت خود توانسته است خود را به عنوان یک شرکت فعال با رویکرد حرفهای که قواعد بینالمللی را میشناسد و به آنها پایبند است، معرفی کند و در این حوزه در ایران پیشگام باشد.
آژانس از زمان تاسیس تاکنون ضمن حضور در معتبرترین نمایشگاههای بینالمللی کتاب دنیا، ارتباط خود را با آژانسها و ناشران برتر جهان که در موضوع ادبیات داستانی فعال هستند، گسترش داده و با معرفی قریب 90 عنوان از آثار ادبیات داستانی ایران کار را به صورت مستمر دنبال میکند.» در آغاز راه غزال فعالیتهای امیدوارکنندهای داشت اما خیلی زود مشکلات عیان شد تا جایی که این آژانس تازهتاسیس به حالت نیمهتعطیل درآمد. علیرضا ربانی، مدیر غزال در گفتوگو با فارس از واگذاری این آژانس خبر داد و گفت: «متاسفانه به دلایل عدیده، در شرایط فعلی توفیقی در کار نمیبینم. به همین دلیل در پی آن هستم اگر موسسه دیگری علاقهمندی نشان دهد و حرفهای کار کند، کار را واگذار کنم. شاید دیگران بتوانند تحت شرایط موجود متفاوت و موفق عمل کنند. ربانی با وجود برگزاری جلسات متعدد در ارشاد، نبود قوانین و بودجه را از مشکلات اساسی این آژانس میداند: «گرنت یکی از مشکلات ماست، همه کشورها خواهان رشد ادبیات هستند از این رو گرنت پرداخت میکنند، اما در کشور ما هنوز تصمیمی در این خصوص گرفته نشده است. ما امتیاز ویژهای برای ناشر خارجی نداریم. کار در این خصوص بسیار کند پیش میرود؛ جلساتی را در ارشاد برگزار کردیم، آییننامه هم نوشته شد اما هنوز عملیاتی نشده است. البته فقط نوشتن آییننامه برای بحث گرنت کافی نیست. بودجه هم باید پرداخت شود، وقتی با یک ناشر خارجی برای ترجمه آثار و عرضهاش صحبت میشود، ناشر به دنبال بحث گرنت است. ما در بحث کپیرایت هنوز مشکل داریم اما میتوانستیم با پرداخت گرنت به ناشر خارجی خیال او را راحت ترغیبش کنیم تا کتابهای ما را بخرد اما این اتفاق هم نیفتاد.»
* مشکل زبان فارسی نیست
شهلا لاهیجی، نویسنده، مترجم و مدیر انتشارات روشنگران و مطالعات زنان مشکل جهانی نشدن ادبیات معاصر ما را در محتوای آثار و غیرقابل فهم بودن آنها میداند: «بهانههای مختلفی وجود دارد درباره زبان ما. میگویند در تبدیل زبان ما پیچیده است. پر از ایهام، تعارف و.. است و بسیاری از جنبههای آن قابل ترجمه نیست. من این را باور ندارم. گمان نمیکنم بیش از آثار افرادی همچون مارکز پیچیده باشیم. مارکز چیزی را در جهان عنوان کرد که در جهان ناشناخته بود. مساله واقعیت غیرواقع، جریانی بود که جهان با آن آشنا نبود. گمان میکنم موضوع در محتوای آثار ماست. ما در آثارمان یا در حال تقلید از نویسندگان غربی هستیم و چیزی را عنوان میکنیم که حتی برای خواننده ایرانی هم غیرقابل فهم است. آثار نویسندگانی مثل کوندرا، مارکز و... چنان جهانشمول است که همه میتوانند آن را بفهمند، حتی اگر فضایی غیرواقعی باشد مثل کارهای استفان کینگ که تخیلی هستند. مهم نیست مخاطب کارهای مارکز اهل کجا باشد؛ ایران یا هر جای دیگر آثار او را میفهمد. متاسفانه شما این را در آثار نویسندگان ما نمیبینید.»
لاهیجی نداشتن ذهن خلاق ناشی از محدودیتها و مشکلات را عامل اصلی غیرقابل فهم بودن آثار ایرانی میداند: «با مسایلی روبهرو هستیم که منجر به خودسانسوری نویسنده میشود. حقایق زندگی مثل عشق کمتر اجازه پررنگ شدن در آثار را دارند. برای همین اول نویسنده خودش را سانسور میکند، بعد ارشاد. علاوه براین حتی اگر اثر مجوز چاپ بگیرد، ممکن است در آینده با سلیقهای متفاوت در تجدیدچاپ با مشکل مواجه شود. اینها عواملی هستند که موجب میشوند نویسنده احساس امنیت نداشته باشد و نهتنها خلاقیت ذهنی که بتواند اثری جهانشمول خلق کند، وجود ندارد که ایران شمول هم نخواهد شد. ما اقدامی برای جهانی شدن مولانا انجام ندادهایم. خودبهخود کشف شده است. شاعرانی مثل حافظ، خیام و سعدی جهانی شدند چراکه حرفهای آنان حرفهای انسان در جهان است نه در یک جغرافیای خاص. حرف اندیشه انسانی است. در حال حاضر کتابی هست که به 27 زبان زنده ترجمه شده و در بسیاری از کشورها جزو پرفروشها بوده و تقاضا برای کارهای بعدی این نویسنده میشود در حالی که در ارشاد و هیچکدام از جراید ما حتی کلمهای هم به آن اشاره نشد. علت استقبال از این کتاب «قابل فهم بودن» آن است.»
* مشکلات سیاسی بین ایران و جهان عرب
غسان حمدان نویسنده، مترجم، پژوهشگر و استاد زبان و ادبیات فارسى مرکز زبانهاى خارجى دمشق است. وی مترجم آثار ایرانی به زبان عربی است. حمدان معتقد است تبلیغات روانی منفی بین ایران و کشورهای عربزبان مانعی بر سر راه شناخته شدن ادبیات شده: «آنچه از ادبیات ایران در بین ادبیات عرب شناخته شده، مربوط به سدههای گذشته و شاعران یا نویسندگان ایرانی است که به زبان عربی نوشتهاند یا شاعرانی مانند خیام، سعدی، حافظ و.... متاسفانه، در زمینه ترجمه آثار ایرانی به زبان عربی در داخل ایران نیز اقداماتی انجام نشده است. از سوی دیگر شناخت ادبیات و فرهنگ معاصر عرب در ایران نیز به دلیل عدم استقبال ناشر و خواننده به کندی صورت میپذیرد. در ابتدا باید موانع و مشکلات روانی ناشی از تبلغات منفی بین دو ملیت از میان برداشته شود و سپس با طرف نمودن موانعی مانند تاریخی، تربیت نیروی کارآمد در آموزش دو زبان و... بتوان خلاء موجود در زمینه ادبیات و رمان را پر نموده و در نتیجه باعث استفاده بیشتر این دو فرهنگ از غنای یکدیگر شد.» این مترجم آشنایی جهان عرب با ادبیات معاصر ایران را ناچیز میداند اما در عین حال عامل ناشناخته بودن را دلیلی برای استقبال از آثار ایرانی میشمارد، «با ادبیات، فرهنگ و اخلاق و هنر میتوان در دنیا حرفهایی تازه برای گفتن داشت. در قرون گذشته نزدیکی و تعامل دو فرهنگ ایرانی و عربی باعث شکوفایی فرهنگ اسلام شد. به خصوص در قرن چهارم و دوره خلافت عباسی که زیباییهای دو زبان به یکدیگر راه یافتند. در حال حاضر زبانهای عربی و فارسی از یکدیگر دور شده و در حال تاثیرپذیری از فرهنگ غربی هستند. آشنایی جهان عرب با ادبیات معاصر ایران بسیار ناچیز است. به خاطر نبود روابط سیاسى- فرهنگى بین ایران و مصر، مصریها خیلى کنجکاوند. براى همین استقبال خوبى از ترجمه رمانهاى فارسى در مصر شده است و برخى کتابها به چاپ دوم و حتى چهارم هم رسیدهاند.»
* جهانی شدن توهم است
علیرضا کیوانینژاد، مترجم و روزنامهنگار معتقد است در حالی که سینما با افرادی همچون اصغر فرهادی با رعایت استانداردهای جهانی پا را فراتر از سینمای داخلی گذاشته و قله بزرگترین جوایز معتبر دنیا را فتح کرده، ادبیات معاصر با چالش نبود استانداردها روبهرو است. وی راهاندازی آژانسهای ادبی را کافی نمیداند و میگوید: «برای راهاندازی موسساتی مثل آژانسهای ادبی باید دید آیا امکانات لازم را هم داریم؟ قوانین انتشار ما در نشر مطابق با قوانین جهان نیست، چند نفر هستند که توانایی ترجمه از فارسی به انگلیسی را دارند؟حتی اگر این موانع برطرف شود باید دید نویسندگان ما استانداردهای جهانی را رعایت کردهاند. اگر واقعبین باشیم جوایز بزرگی همچون نوبل استانداردها و ضوابط خود را دارند که ما هیچکدام را رعایت نمیکنیم. ادبیات معاصر ما با بحران نقد روبهرو است. حتی جایزه ادبی شاخصی که بتواند اثری با استانداردهای جهانی معرفی کند، نداریم. با این شرایط جهانی شدن ادبیات ما توهم است!»
منبع : روزنامه جهان صنعت
نویسنده : فاطمه روشن
درح خبر : 1394-07-28
بازدید : 7198