سایت روشنگران و مطالعات زنان: به روال سالهای گذشته صفحهای را با عنوان «پیشنهاد نوروزی» اختصاص دادهایم به مولفان و مترجمان تا هر کدام برای ایام نوروزِ شما مخاطبان و دوستداران ِآثار نشر روشنگران به انتخاب اثری را برگزینند تا بعنوان پیشنهادی برای مطالعهی نوروزی شما باشد.
پیشنهاد نوروزی سپیده محمدیان: کتاب «بیخبری»
نوستالژى، به معنای حرمان و حسرت گذشته، كودكى از دست رفته و يا حسرت همان خانهى پدرى كه همهى ما درونمان حمل ميكنيم، جايی كه حالا از آن دوريم و نميدانيم چه بر آن گذشته و در واقع از آن بىخبريم، است. اين نقطهى قدرتمند و دردناک همان جاييست كه «كوندرا» ما را از آنجا به ميانهى زندگى «ايرنا» پرتاب ميكند. «ايرنا» سالهاست از درگيریهاى داخلی چک اسلواكی دور مانده و در نقطهای بسيار دورتر در فرانسه، صاحب زندگى جديدی است. اكنون روزهای پس از انقلابهای داخلی چک و زمان بازگشت رفتهها و راندهها و گريختههايی چون ايرناست. آنچه به زيبايی و هوشمندی به آن پرداخته ميشود، تحليلی ساده و حتی توام با طنزی تلخ از اوديسه هومر است. اشاره به تخيل قدرتمند و فقدان گول زنندهاى كه گذشته را هر روز بيشتر میپروراند. گذشتهای كه ما ديگر در آن جايی نداريم و در تقابل با زندگی امروز ماست كه در واقع همهى آنچه هستيم همين زندگی فعليست. و اينجا همان جاييست كه برای بار هزارم میبينيم، كوندرا، اين واقعبينی كوبنده، اين آنچه واقعا هست را ديدن، چقدر ستودنيست.
هر چند مهاجرت از چک اسلواكی در نوسان و به تعبير «كوندرا» زير ضربههای تاريخ و حس متناقض مهاجران ميان حسرت بازگشت و وحشت از بازگشت در كتاب «بیخبری» روند داستان است، اما به نظر ميرسد نگاه «كوندرا» بسيار بيش از آن دربارهى غم نوستالژی مهاجرت از چک و تاريخ پارهپاره آن است و قابل تعميم به همهی سرزمينها و همه آدمها، حتی قابل تعميم به غم هر وطن، گذشته، دوران كودكی و يا هر آنچه در گذشته مانده و ما از آن بیخبريم، ميباشد. |
![]() ![]() |