
سهیلا قربانی: هشتمین نشست از سلسله برنامه های روخوانی از نمایشنامه های بهرام بیضایی به همراه رونمایی از تازه های نشر روشنگران با حضور حمید امجد، گلاب آدینه، شیرین بینا، فیروزه صابر، صدرالدین طاهری، نوشین احمدی، نرگس محمدی، علیرضا مجابی، سهیلا فرزین نژاد، عصمت عباسی، سپیده محمدیان و جمعی از علاقمندان به مقوله ی فرهنگ و ادب در دفتر روشنگران برگزار شد.
در ابتدای برنامه هادی سروری به همراه مینا محب زاده، حمیدرضا لازمی و مریم اسمی خانی بخش هایی از سه نمایشنامه «سهراب کشی»، «افرا»، و «مرگ یزدگرد» را اجرا کردند.
شهلا لاهیجی؛ مدیر انتشارات روشنگران و مطالعات زنان ضمن خوشامدگویی به حاضرین گفت: «همزمان با نمایشنامه خوانیِ ما در دفتر روشنگران، بهرام بیضایی نیز در همین روز بعد از 5 ماه تمرین در استنفورد نمایش «ارداویراف» را اجرا کرد.» و در ادامه گفت: «تقریبا ربع قرن است که با بیضایی در چاپ و انتشار کتابهایش همکاری داشته ایم و هروقت سکوتی بوده و بیضایی آنطورکه باید امکان ارائه ی هنرش را نداشته، ما سعی کردیم با چاپ کارهایش دائما او را در اذهان دوستدارانش زنده نگه داریم. امروز هم قرار است از دو کتاب «سلطان مار» و «ضیافت-میراث» بیضایی رونمایی کنیم.»
لاهیجی با این مقدمه از «حمید امجد» دعوت کرد تا درباره بهرام بیضایی و دو اثر تازه ای که از آنها رونمایی شد، صحبت کند.
** حمید امجد: «زن در آثار بیضایی، دیده شدنِ زن است، نه صرفا یک شمایل واحد»
«کتاب های «سلطان مار» و «ضیافت-میراث» در زمره ی آثار خلاقه اند که دانش و تلاش زیادی صرف آن شده و با خیال و خلاقیت پیوند خورده و لذت افزوده ای به این آثار هنری بخشیده است. بدون شک خواندن این آثار در دوران مدرسه به شکل گیریِ شخصیت من در زندگی و تعیین سرنوشت و انتخاب حرفه ام تاثیرگذار بوده. یادم هست در سالهای دوران مدرسه ام، وقتی «سلطان مار» را می خواندم با مفهوم عشق آشنا شدم و من و همنسلانم بسیاری از آموخته هایمان را مدیون این هستیم.»
وی در ادامه گفت: « "سلطان مار" سال 44 نوشته شد و " ضیافت- میراث" در سال 46 که اولین تجربه کارگردانی بیضایی بر صحنه تئاتر محسوب می شد. این نمایش همزمان با جشن تاجگذاری اجرا شد و درباره ی انتقال قدرت است. "ضیافت" قصه ی شبانی است که ازبس کوشیده آنها را حفظ کند و به آنها راه نشان دهد، پیرِ گله شده. او مرتع سبزی را همیشه به آنها وعده داده اما هیچوقت پیدایش نکرده. شبان می گوید گرگی وجود دارد. نزد دهباشی می رود تا تفنگی بگیرد و به سراغ گرگ برود اما دهباشی و غلامش و حتی همه می دانند که این شبان، دیگر جایی را ندارد که این گله را ببرد. دهباشی به او تفنگ خالی میدهد و میداند که گرگ همان مرگی است که انتظار شبان را می کشد. به نظر می رسد داستان راجع به نفس بریدگیِ نسلی از رهبران سیاسی است که در همان سالها دیگر جایی نداشتند که مانند شبانِ قصه، جماعت را همراه کنند. نمایش در زمان خودش بحث انگیز بود. میزگرد مهمی بخاطر اجرای این نمایش برگزار شد و نمایندگانی از گرایشات مختلف تئاترِ آن زمان، شرکت کردند. بحثی که گرایش چپ این میزگرد نویسنده را متهم میکرد این بود که نقد رهبران، کار ما نیست و نباید نشان بدهیم که اوضاع جامعه تلخ است و باید به مردم همچنان امید داد. درواقع آنها از نویسنده میخواستند نه تنها مسئله را بازگو نکند، بلکه دروغ هم بگوید! در دهه ی 40، جو سیاسی حاکم بر فرهنگ به گونه ای بود که کسی حق نداشت آن را نقد کند. در همان زمان در کنار "ضیافت"، یک نمایش تخت حوضی در قالب کمدی با عنوان "میراث" نوشته و اجرا شد. یک کار کاملا مفرح و عاشقانه.»

امجد با ذکر این مطلب که کتاب «سلطان مار» از چندجنبه اثر آغازگری محسوب می شود، عنوان کرد: «بیضایی در این کار از افسانه استفاده میکند تا ما را از قیدوبندِ واقعگراییِ تحمیلی رها کند. سیروسفری طولانی بر روی یک سکو که هیچ دکوری ندارد. ذات نمایشی رهیده از دکور در تئاترهای آن زمان، گم شده بود همانطورکه امروز گمشده. و بیضایی در این کار، صرفا ذات نمایشی را اصل و پایه گذاشت. درامِ بعد از آن تا سالیانِ سال، زیر سایه ی همان تجربه، تکرار شد و متاسفانه در بسیاری از مواقع صرفا تکرارکننده ی این فضا بودند و چیزی بر آن اضافه نکردند. مسئله ی دیگر، شمایلی است که از زنانِ آثار بیضایی می شناسیم و او منشوروار، جلوه های گوناگون زن را به ما می شناساند. اما بدان معنا نیست که زن سالاری جای مردسالاری را بگیرد. قرار است زنی را که نمی دیدیم، این بار با جلوه های گوناگونِ هویت و شخصیتش ببینیم. زن در آثار بیضایی، دیده شدنِ زن است، نه صرفا یک شمایل واحد. زنی که در سایه ی مرد نیست، همیشه نالان و گریان نیست، با "سلطان مار" متولد می شود و برای اولین بار در این اثر دیده می شود.»

** صدرالدین طاهری: «دوره ی مادرمرکزی؛ فرهنگ های صلح دوست و متمدن»
در ادامه کتاب «ایزدبانوان در فرهنگ و اساطیر ایران و جهان» نوشته ی دکتر صدرالدین طاهری معرفی شد. این کتاب تلاش دارد با بررسی نشانه ها، نوشتارها و تندیس های زنانه ی بازماندهاز تمدن های کهن، راهی به فهم جایگاه ایزدبانوان و زنان در میان جوامع جهان باستان بیابد.

«در گذشته پژوهش های متعددی در فرهنگ های مختلف درباره دوره ی مادرمرکزی و زن تباری انجام شده. زن در دوره پیش از تاریخ ، حکومت و تجارت کرده و اقتصاد و قدرت نظامی را به دست گرفته. آنها فرهنگهای صلح دوستی بودند که در جنگ به سر نمی بردند برای همین قدرت بازوی مردانه در آنها اهمیت نداشت و بیسشتر درحال تجارت بودند و فرهنگ متمدنی داشتند. به نظر می رسد که سندی از وجود این دوران ها در ابتدای اساطیر ملت های مختلف قابل مشاهده است و آغاز اساطیر با یک خدای بانو است. کسی که خدایان و آدمیان را می آفریند. در دوره ای از اساطیر ملت های مختلف مشاهده می کنیم که یک خدایِ مرد بر خدایِ مادر پیروز می شود و آن را کنار می گذارد و خدایِ مرد به خدایی می رسد. طی دو سده ی اخیر، دوره ی مادرمرکزی در کشورهای دیگر بررسی شده اما در ایران بطور جامع بررسی نشده بودو من سعی کردم به این کار بپردازم و آثار این دوران را در 50 تپه ی باستانی یافتم. این تپه ها برخی واقعن مادرمرکز بودند و بعضی از این تمدن ها اختصاص دارند به دوره ای که مادرمرکزی به اتمام رسیده اما بواسطه ی اینکه باروری زمین و برکت و حاصلخیزی، نیاز ابتدایی مردمان این تمدن هاست، خدابانوانِ زنانه همچنان پرستش می شوند.»

** فیروزه صابر: «زنانی که ویژگی های کارآفرینانه ی خود را باور دارند، متوجه محدودیت ها نمی شوند»
فیروزه صابر؛ رئیس انجمن زنان کارآفرین، کتاب «نگاهی به تجارب کارآفرینی زنان در ایران» اثر انجمن زنان کارآفرین را معرفی کرد و اطلاعاتی را درباره ی این انجمن به حاضرین داد. «این انجمن 10 سال پیش توسط زنان کارافرین شکل گرفته و به صورت NGO اداره می شود. این انجمن در کنار فعالیت های دیگرش هرساله همایشی برگزار می کند که در ان به شناسایی و معرفی و انتقال تجربه زنان کارآفرین در حوزه های مختلف کمک میکند. تعداد زنان کارآفرین در ایران بسیار اندک است اما واقعیت اینست که در عرصه ی خصوصی توانستند در حوزه کسب و کارهای جدید، گام های خوبی بردارند؛ هرچند که تعدادشان اندک است. بخصوص در سالهای اخیر که نقش زنان در سطح مناصب دولتی بسیار کمرنگ شد و حتی در 8 سال اخیر نازل شد.»
صابر در ادامه یادآور شد: «طی مطالعات انجام شده، زنان کارآفرین ضمن اینکه به خوبی می توانند فرصت ها را ببینند با 3 چالش اصلی روبرو هستند: اولین چالش در محدوده ی شخصی است که به دانش و مهارت مرتبط می شود. محدودیت های خانوادگی و یا اینکه خانواده ی پدر یا همسر در شروع شکل گیری کسب و کار، چالش های جدی را برایشان ایجاد میکنند. دومین چالش، چالش های سازمانی است که ناشی از میزان سطح دانش و نوع برخورد کارکنان و نیروهای انسانی است که در شروع، برای مدیریت زن در کسب و کار به ناباوری هایی می رسند. چگونگی برخورد با این چالش ها به میزان باورها و پتانسیل زنان برمیگردد. و آخرین چالش به محیط فرهنگی، عرف اجتماعی و قوانین مرتبط می شود. با این حال کسانیکه بر ویژگی های کارآفرینانه ی خودشان باور دارند اصلا متوجه وجود این محدودیت ها نمی شوند. این کتاب به ویژگی ها و زندگیِ چهار نفر از زنان کارآفرین به طور مفصل پرداخته و فعالیتِ تعدادی را بطور مختصر در عرصه های مختلف فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی بررسی کرده است.»

در پایان، شهلا لاهیجی ضمنِ خبر صوتی شدن کتاب «سلاخ خانه شماره 5» از مراحل آماده سازی چاپ جلد دوم کتاب «شناخت هویت زن ایرانی» با عنوان «ایران در تاریخ» خبر داد.
درح خبر : 1393-10-27
بازدید : 8461