انتشارات روشنگران و مطالعات زنان به تازگی فیلمنامه «هیس! دخترها فریاد نمی زنند» را منتشر کرده است.
پوران درخشنده کارگردان این فیلم، در دلنوشته ای که در آن از تصمیم خود برای ساخت فیلم گرفته، چنین گفته است:
سه سال رنج، سه سال درد؛ درد سنگین زن بودن در لایه های غبارگرفته ی گذر زمان. هر روز، شتابان تلخ تر از دیروز، مصاحبه ها پشتم را خم کردند. تحمل این همه درد را نداشتم. می بایست هرطور شده این فیلم ساخته شود.
امشب باید با صاحبخانه قرار بذارم و پول پیش خرید آپارتمان برای دفتر کارم رو پس بگیرم. نه، بهتره این خانه ساخته بشه تا اون دفتر خریداری بشه...
پول را پس گرفتم، هر روز مصمم تر از دیروز. توجه به کپی مصاحبه ها، تست پشت تست، آمدن دختران جوان، اشکها، پنهان شدن نگاه ها در پشت میز، به یکباره اتاق را ترک کردن و با چشمی پف کرده و شسته برگشتن. چقدر دردناکه این غم سنگین... به کجای این شب تیره بیاویزم قبای ژنده خود را !
پرونده ها را باز میکنم و می خندم، آهان ایناهاش خوب شد پیدایش کردم. به دنبال بقیه یادداشتهایم در طول کار می گردم در لابلای کاغذهای، پر از خطوط درهم وبرهم، اضافه میکنم... پایان فیلم تا آخر فریاد. شیرین...
سال ها خواستم «سلطان» باشم در زیر باران، امیرعلی «اعتراض» باشم، ذره ای «قیصر» باشم، تک مثقالی سیدرسول «گوزنها» باشم، به اندازه کبودی چشم «رضا موتوری» باشم، تفنگ شیرمحمد «تنگسیر» باشم، به قدر شعور مجید دوکله «سوته دلان» باشم.
خلاصه خواستم مرد باشم!
ولی نه، حالا دیگه میخوام زن باشم چندیست می خواهم شیرزن باشم، شیرین «هیس...» باشم. برای یک لبخند، آخرین فریاد باشم.
عمریست با سینمای کیمیایی زندگی کردم، عمری با بهروز خندیدم و گریه کردم، چرا؟
شیرین قهرمان ماندگاره، چراکه خودش رو فدا میکنه که بقیه دخترها بخندند و شادی کنند... آره پایان بندی فیلم باید اینطوری باشه.
درح خبر : 1393-04-31
بازدید : 6095