شکلات کشف خوبی است. بعد از اسب آبی یک موفقیت است. یلدا آن را با علاقه خورد. آن قدر سفت بود که مجبور شد برای من با دندان یک تکه اش کند.
قطعه ی بزرگ شکلات را که از آب دهانش مرطوب شده بود در تمام طول راه می مکیدم. تنها مشکل، کارل پوپر بود که دوره ی آثارش در کیف شانه ای من مثل توده ای آهن سنگین شده بود...